پروفایل اشتراکی daneshnameh

ن ارباب ایرانی دهان برده اش اسکندر - ویکی‌پدیـا، دانشنامـهٔ آزاد | آب - daneshnameh.roshd.ir | : عیب یـابی و تعمـیر یخچال فریزر | چرخه کربس - daneshnameh.roshd.ir | فهرست مـیوه ها - daneshnameh.roshd.ir | چند راه‌کار اجرایی به منظور ارتقاء نقش تربیتی مدارس (مرتبط با ... | : اختلالات دارویی و عوارض جانبی داروها | مواد بیـهوش کننده - daneshnameh.roshd.ir |

ن ارباب ایرانی دهان برده اش

اسکندر - ویکی‌پدیـا، دانشنامـهٔ آزاد

پرش بـه ناوبری پرش بـه جستجو

برای دیگر کاربردها، ن ارباب ایرانی دهان برده اش اسکندر (ابهام‌زدایی) را ببینید.
اسکندر باسیلئوس مقدونیـه، هژمون اتحادیـهٔ هلنی، شاهنشاه ایران، فرعون مصر، ارباب آسیـا
اسکندر درون حال نبرد با شاهنشاه ایران، داریوش سوم. ن ارباب ایرانی دهان برده اش موزائیک اسکندر، موزه ملی باستان‌شناسی ناپل
پادشاه مقدونیـهسلطنت ۳۳۶–۳۲۳ ق مپیشین فیلیپ دومجانشین اسکندر چهارم
فیلیپ سومفرعون مصرسلطنت ۳۳۲–۳۲۳ ق مپیشین داریوش سومجانشین اسکندر چهارم
فیلیپ سومشاه ایرانسلطنت ۳۳۰–۳۲۳ ق مپیشین داریوش سومجانشین اسکندر چهارم
فیلیپ سومشاه آسیـاسلطنت ۳۳۱–۳۲۳ ق مپیشین دورهٔ جدیدجانشین اسکندر چهارم
فیلیپ سوم
همسر روشنک
استاتیرای دوم
پروشات دومفرزند(ها) اسکندر چهارم نام کامل اسکندر سوم مقدونیـهیونانی
  • Μέγας Ἀλέξανδροςiii[›] (Mégas Aléxandros, اسکندر کبیر)
  • Ἀλέξανδρος ὁ Μέγας (Aléxandros ho Mégas, اسکندر کبیر)
خاندان خاندان آرگئادپدر فیلیپ دوم مقدونیـهمادر المپیـاس اپیروسیزادروز ۲۰ یـا ۲۱ ژوئیـه ۳۵۶ ق م
پلا، مقدونیـهمرگ ۱۰ یـا ۱۱ ژوئن ۳۲۳ ق م (۳۲ سال)
بابلدین و مذهب چندخدایی یونانی

اسکندر سوم مقدونیـه (۲۰ یـا ۲۱ ژوئیـهٔ ۳۵۶ ق م درون پلا – ۱۰ یـا ۱۱ ژوئن ۳۲۳ ق م درون بابل)، معروف بـه اسکندر کبیر (به یونانی: Ἀλἑξανδρος ὁ Μἑγας الکساندروس هو مگاس) و در متون زرتشتی ایران معروف بـه اسکندر گجستک (ملعون)، پادشاه مقدونیـهٔ باستان بود. ن ارباب ایرانی دهان برده اش او درون سال ۳۵۶ ق م درون شـهر پلا متولد شد و تا سن ۱۶ سالگی تحت تعلیم ارسطو قرار داشت. اسکندر توانست که تا پیش از رسیدن بـه سن سی سالگی یکی از بزرگ‌ترین امپراتوری‌های دنیـای باستان را شکل دهد کـه از دریـای یونان که تا هیمالیـا گسترده بود. او درون جنگ‌ها شکست‌ناپذیر مـی‌نمود و هرگز شکست نخورد. از اسکندر بـه عنوان یکی از موفق‌ترین فرماندهان نظامـی درون سرتاسر تاریخ یـاد مـی‌شود.

پس از آنکه پدر اسکندر، فیلیپ دوم مقدونیـه، بـه قتل رسید، اسکندر درون سال ۳۳۶ ق م بـه جای او بر تخت سلطنت نشست.[۱] اسکندر کشوری نیرومند و ارتشی کارآزموده را از سلطنت پدرش بـه ارث مـی‌برد. سرلشکری یونان بـه او اعطا شد و او از این موهبت به منظور تحقق بخشیدن بـه بلندپروازی‌های نظامـی پدرش نـهایت استفاده را برد. درون سال ۳۳۴ ق م بـه آسیـای صغیر کـه تحت کنترل هخاان قرار داشت هجوم برد و سلسله نبردهایی را بـه راه انداخت کـه ده سال بـه درازا انجامـیدند. اسکندر طی سلسله نبردهای سرنوشت‌سازی، به‌ویژه نبردهای ایسوس و گوگمل، اقتدار ایران درون منطقه را درون هم شکست. او متعاقباً داریوش سوم، شاهنشاه ایران، را بـه زیر کشید و سرتاسر شاهنشاهی ایران را تسخیر کرد. درون آن زمان امپراتوری اسکندر گستره‌ای از دریـای آدریـاتیک که تا رود سند را درون بر مـی‌گرفت.

در سال ۳۲۶ ق م اسکندر درون پی دست‌یـابی بـه «انتهای دنیـا و دریـای بزرگ بیرونی» بـه هند حمله کرد اما بنا بر تقاضای سربازانش سرانجام مجبور شد ناکام بازگردد. اسکندر درون نظر داشت که تا رشته نبردهایی را ترتیب دهد کـه با هجوم بـه عربستان آغاز مـی‌شد اما پیش از عملی‌ این رشته نبردها درون سال ۳۲۳ ق م درون بابل درگذشت. بعد از مرگ اسکندر، وقوع جنگ داخلی مـیان بازماندگانش منجر بـه ازهم‌گسیختگی امپراتوری پهناور او و ظهور حکومت‌هایی شد کـه توسط سرداران و وارثانش، موسوم بـه دیـادوخوی، اداره مـی‌شدند.

کشورگشایی‌های اسکندر موجب بروز پراکنش فرهنگی درون دنیـای آن روزها شد. او بیست شـهر جدید بنیـان گذاشت کـه نام اسکندر را بر خود داشتند و مشـهورترینشان اسکندریـه درون مصر است. اسکندر با اسکان‌مـهاجران یونانی درون جای جای متصرفات خود و به تبع آن با اشاعهٔ فرهنگ یونانی درون شرق باعث پدیدآمدن تمدن هلنیستی نوینی شد کـه وجهه‌هایی از آن حتی درون رسوم و سنن امپراتوری روم شرقی درون اواسط سدهٔ پانزدهم مـیلادی نیز مشـهود بودند. اسکندر به‌سرعت بـه قهرمانی افسانـه‌ای درون همان ریخت و هیئت آشیل مبدل شد و در تاریخ و اساطیر فرهنگ‌های یونانی و غیریونانی نقش عمده و برجسته‌ای را بازی کرد. او بـه معیـاری مبدل شد کـه سایر فرماندهان نظامـی خود را درون قیـاس با او محک مـی‌زدند. مدارس نظامـی درون سرتاسر جهان همچنان تاکتیک‌های نظامـی او را آموزش مـی‌دهند.

اسکندر بعد از تسخیر تخت جمشید هفت سال بر ایران حکومت کرد.[۲]

از سال ۳۲۷ که تا ۳۲۶ پیش از مـیلاد اسکندر بـه هندوستان حمله مـی‌کند.[۱] در سال ۳۲۳ پیش از مـیلاد اسکندر بـه بابل باز مـی‌گردد، اسکندر بیمار شده و نـهایتاً درون ۳۳ سالگی مـی‌مـیرد.[۱]

آغاز زندگی

تبار و کودکی

سردیس جوانی اسکندر متعلق بـه عصر هلنیستی، موزهٔ بریتانیـا
ارسطو درون حال آموزش اسکندر، اثر ژان لئون ژروم فریس

اسکندر درون روز ششم از ماه باستانی یونانی، هکاتومبایون، کـه احتمالاً متناظر با ۲۰ ژوئیـهٔ سال ۳۵۶ ق م هست در شـهر پلا، پایتخت پادشاهی یونانی مقدونیـهٔ باستان، زاده شد. پدر او، فیلیپ دوم، پادشاه مقدونیـه بود و مادرش، المپیـاس، نئوپتولموس یکم، پادشاه اپیروس. المپیـاس چهارمـین همسر فیلیپ بود و با وجود آنکه فیلیپ هفت یـا هشت همسر دیگر نیز داشت، المپیـاس به منظور مدتی همسر اصلی او محسوب مـی‌شد احتمالاً بـه این دلیل کـه اسکندر را بـه دنیـا آورده بود.

دربارهٔ تولد و کودکی اسکندر چندین افسانـه نقل کرده‌اند. بنا بـه گفتهٔ پلوتارک، زندگی‌نامـه‌نویس یونان باستان، المپیـاس درون شب زفافش خواب مـی‌بیند کـه صاعقه‌ای بـه رحمش اصابت مـی‌کند و شعله‌ای را مـی‌افروزد کـه زبانـه‌هایش «دور و نزدیک» را درون بر مـی‌گیرند و سپس خاموش مـی‌شود. گفته مـی‌شود کـه فیلیپ نیز چندی بعد از ازدواج با المپیـاس خواب مـی‌بیند کـه رحم همسرش را با مـهری کـه تصویر یک شیر بر آن نقش بسته هست مـهر و موم مـی‌کند. پلوتارک تفسیرهای گوناگونی به منظور این رؤیـاها ذکر کرده‌است از جمله آنکه: المپیـاس پیش از ی با فیلیپ باردار بوده‌است و این امر از مـهر و موم رحم او فهمـیده مـی‌شود، یـا اینکه زئوس پدر اسکندر بوده‌است. مفسران باستان دربارهٔ اینکه آیـا المپیـاس جاه‌طلب داستان اصل و نسب اُلوهی اسکندر را ترویج داده‌است متفق‌القول نیستند؛ برخی بر این باورند کـه او موضوع را بـه اسکندر گفته‌است و برخی دیگر نیز بر این عقیده‌اند کـه او اعلام این موضوع را بی‌عفتی مـی‌دانسته و سکوت اختیـار کرده‌است.

در روز تولد اسکندر، فیلیپ درون حال مـهیـا شدن به منظور محاصرهٔ شـهر پوتیدایـا درون شبه‌جزیرهٔ خالکیدیکه بود. درون همان روز فیلیپ اخباری دریـافت کرد مبنی بر اینکه سردارش پارمنیون سپاهیـان مختلط ایلیریـا و پئونیـا را شکست داده و اسب‌هایش درون بازی‌های المپیک پیروز شده‌اند. همچنین گفته مـی‌شد کـه در این روز معبد آرتمـیس درون اِفِسوس، یکی از عجایت هفت‌گانـهٔ جهان باستان، آتش گرفته و به تلی از خاک مبدل شده‌است. هگسیـاس درون این باره گفته کـه معبد آرتمـیس خاکستر شده‌است زیرا کـه آرتمـیس بـه قصد مراقبت از زاده‌شدن اسکندر معبد را ترک کرده بود. ممکن هست چنین افسانـه‌هایی درون هنگامـی کـه اسکندر بـه قدرت رسیده بود و احتمالاً بـه دستور خود او رواج پیدا کرده باشند، که تا اثباتی باشند بر قدرت مافوق بشری اسکندر و سرنوشت مقدر او به منظور سروری بر جهانیـان از همان لحظه‌ای کـه نطفه‌اش بسته شد.

مجسمـه‌ای درون ادینبرو کـه اسکندر را درون حال رام بوکفالوس نشان مـی‌دهد.

اسکندر را پرستاری بـه نام لانیکه بزرگ کرد. لانیکه کلیتوس سیـاه، یکی از سرداران اسکندر درون سال‌های آتی، بود. لئونیداس سخت‌گیر کـه از خویشاوندان مادر اسکندر بود و لوسیماخوس کـه از سرداران فیلیپ بود مربیـان خصوصی اسکندر شدند. اسکندر بـه شیوهٔ نجیب‌زادگان مقدونی تربیت شد و خواندن و نوشتن، نواختن چنگ، سوارکاری، جنگیدن، و شکار را آموخت.

وقتی کـه اسکندر ۱۰ ساله بود، تاجری از تسالی اسبی به منظور فیلیپ آورد و قیمت گزافی معادل ۱۳ تالان بـه ازای آن خواست. فیلیپ خواست کـه سوار آن شود ولی اسب تمرد کرد و فیلیپ دستور داد که تا اسب را از او دور کنند. اسکندر کـه پی بود اسب از سایـهٔ خودش مـی‌ترسد، فرصت خواست که تا اسب را رام کند و سرانجام نیز موفق بـه انجام این کار شد. پلوتارک اظهار مـی‌کند کـه فیلیپ سرمست از نمایش شجاعانـه و جاه‌طلبانـهٔ پسرش، با چشمانی پر از اشک شوق او را مـی‌بوسد و مـی‌گوید: «پسرم، تو حتما قلمرو وسیعی داشته باشی کـه کفاف بلندپروازی‌هایت را بدهد. مقدونیـه به منظور تو خیلی کوچک است» و اسب را به منظور او مـی‌خرد. اسکندر نام بوکفالوس را بر اسب مـی‌گذارد کـه به معنای «گاوسر» است. بوکفالوس اسکندر را که تا پاکستان امروزی حمل کرد و زمانی کـه بر اثر پیری درون سن سی سالگی مرد، اسکندر شـهر بوکفالا را بـه یـاد او نامگذاری کرد.

نوجوانی و آموزش

اسکندر کـه سیزده ساله شد فیلیپ بـه دنبال یک مربی خصوصی به منظور او گشت و فرهیختگانی چون ایسوکراتس و اسپئوسیپوس را مد نظر گرفت و حتی اسپئوسیپوس پیشنـهاد داد که تا برای بر عهده گرفتن آموزش اسکندر، از ریـاست آکادمـی کناره‌گیری کند. فیلیپ درون نـهایت ارسطو را انتخاب کرد و معبد نیمف‌ها درون مـیزا را بـه محل تشکیل کلاس‌های آنان اختصاص داد. درون ازای آموزش اسکندر، فیلیپ متعهد شد کـه شـهر استاگیرا، زادگاه ارسطو، را کـه روزگاری خودش ویران کرده بود از نو بسازد و شـهروندان سابق آن را کـه بردگی گرفته شده بودند آزاد کند یـا بخرد و آنان را دوباره درون زادگاهشان اسکان دهد و نیزانی را کـه در تبعید بـه سر مـی‌بردند عفو کند.

مـیزا به منظور اسکندر و فرزندان نجیب‌زادگان مقدونیـه، همچون بطلمـیوس، هفستیون، و کاساندر همانند یک مدرسهٔ شبانـه‌روزی بود. بسیـاری از دانش‌آموزان مـیزا درون آینده بـه دوستان و سرداران اسکندر مبدل شدند و اغلب از آنان با نام «ملازمان اسکندر» یـاد مـی‌شود. ارسطو بـه اسکندر و ملازمانش علم طب، فلسفه، اخلاقیـات، دین، منطق، و هنر آموزش داد. اسکندر تحت تربیت ارسطو بـه آثار هومر و به‌ویژه ایلیـاد علاقه‌مند شد؛ ارسطو نسخه‌ای حاشیـه‌نویسی‌شده از ایلیـاد را بـه اسکندر داد و اسکندر درون لشکرکشی‌هایش این کتاب را همواره بـه همراه داشت.

وارث فیلیپ

نیـابت سلطنت و ترقی مقدونیـه

فیلیپ دوم مقدونیـه، پدر اسکندر

آموزش اسکندر توسط ارسطو که تا شانزده سالگی او طول کشید. فیلیپ درگیر جنگی علیـه بیزانس شد و به هنگام ترک مقدونیـه، اسکندر را نایب‌السلطنـه و ولیعهد خویش قرار داد. درون نبود فیلیپ، قبیلهٔ تراکیـانی مایدی سر بـه شورش برداشتند. اسکندر به‌سرعت واکنش نشان داد و شورشیـان را از قلمروشان بیرون راند و به جایشان یونانیـان را درون آنجا اسکان داد و شـهری بـه نام الکساندروپولیس بنیـان نـهاد.

فیلیپ کـه بازگشت، به منظور سرکوب شورش‌ها درون تراکیـهٔ جنوبی، اسکندر را درون معیت سپاه کوچکی بـه منطقه اعزام کرد. گفته مـی‌شود اسکندر با دست زدن بـه عملیـات نظامـی علیـه شـهر یونانی پرینتهوس جان پدرش را نجات داده‌است. درون همـین گیرودار، اهالی شـهر آمفیسا زمـین‌هایی درون نزدیکی دلفی را کـه نزد آپولون مقدس به‌شمار مـی‌آمدند آمادهٔ کشت د و این هتک حرمت این فرصت را بـه فیلیپ داد که تا در امور یونان بیش از پیش دخالت کند. فیلیپ کـه همچنان درون تراکیـه بـه سر مـی‌برد، بـه اسکندر فرمان داد که تا سپاهی جمع‌آوری کند و به عملیـات نظامـی درون یونان دست بزند. اسکندر کـه نگران مداخلهٔ سایر دولت‌شـهرهای یونانی بود، طوری وانمود کرد کـه گویی درون حال مـهیـا شدن به منظور لشکرکشی بـه ایلیریـاست. درون این آشفته بازار ایلیریـانی‌ها بـه مقدونیـه هجوم آوردند اما اسکندر یورش آنان را دفع نمود.

در سال ۳۳۸ ق م، فیلیپ و سربازانش بـه سپاهیـان اسکندر پیوستند که تا از طریق ترموپیل بـه سمت جنوب پیشروی کنند. آنان بعد از درون هم شکستن مقاومت سرسختانـهٔ پادگان تبی ترموپیل توانستند آن شـهر را تسخیر کنند. فیلیپ و اسکندر بـه قصد اشغال شـهر الاتیـا بـه پیشروی‌شان ادامـه دادند. شـهر الاتیـا بـه فاصلهٔ تنـها چند روز پیـاده‌نظام از هر دو شـهر تب و آتن قرار داشت. اهالی آتن، بـه رهبری دموستن، بـه برقراری اتحاد با تب علیـه مقدونیـه رأی دادند. آتن از یک سو و فیلیپ از سویی دیگر نمایندگانی بـه تب فرستادند که تا حمایت آن شـهر را علیـه دیگری جلب کنند. تبی‌ها پیشنـهاد فیلیپ را رد د و پیشنـهاد آتنی‌ها را پذیرفتند. فیلیپ بـه آمفیسا رفت و مزدورانی را کـه دموستن درون آنجا اجیر کرده بود اسیر کرد و آمفیسا تسلیم شد. سپس فیلیپ بـه الاتیـا بازگشت و آخرین پیشنـهاد صلح را بـه آتن و تب ارائه داد اما هر دو این پیشنـهاد را رد د.

همان‌طور کـه فیلیپ بـه سوی جنوب پیشروی مـی‌کرد، دشمنان او درون خایرونیـا، بئوسی راهش را سد د. درون نبرد خایرونیـا فیلیپ فرماندهی جناح راست سپاه را درون دست داشت و اسکندر بـه همراه گروهی از سرداران معتمد فیلیپ جناح چپ را فرماندهی مـی‌کرد. بنا بر منابع تاریخی، هر دو طرف به منظور مدتی به‌سختی با یکدیگر جنگیدند. فیلیپ عامدانـه بـه سربازانش دستور عقب‌نشینی داد که تا سربازان آتنی آنان را دنبال کنند و در نتیجه خطوط سپاه دشمن از هم بپاشد. درون جناح چپ، اسکندر زودتر از سرداران کارآزمودهٔ فیلیپ توانست خطوط سپاه تبی‌ها را درون هم بشکند. با از بین رفتن پیوستگی سپاه دشمن، فیلیپ بـه سربازانش فرمان داد کـه جلو بکشند و بدین ترتیب به‌سرعت دشمن را تار و مار کرد. با شکست خوردن آتنی‌ها، تبی‌ها تنـها ماندند و محاصره شدند و در نـهایت آنان نیز مغلوب شدند.

فیلیپ و اسکندر بعد از پیروزی درون نبرد خایرونیـا بی‌دردسر درون پلوپونز پیشروی د و مورد استقبال تمامـی شـهرها قرار گرفتند. اگرچه وقتی بـه اسپارت رسیدند مورد بی‌مـهری قرار گرفتند ولی بـه جنگ نیز متوسل نشدند. فیلیپ درون کورنت بین اکثر دولت‌شـهرهای یونانی به‌جز اسپارت یک «اتحادیـهٔ هلنی» برقرار کرد و خود را هژمون (فرمانده اعظم) این اتحادیـه نامـید و طرح‌هایش به منظور حمله بـه امپراتوری هخاان را علنی کرد.

تبعید و بازگشت

فیلیپ کـه به پلا بازگشت، عاشق کلئوپاترا ائورودیکه، برادرزادهٔ یکی از سردارانش بـه نام آتالوس شد و با او ازدواج کرد. این وصلت موقعیت اسکندر را بـه عنوان وارث تخت و تاج متزلزل مـی‌ساخت زیرا کـه پسر کلئوپاترا ائورودیکه، یک مقدونیـه‌ای با خون پاک و اصیل درون نظر گرفته مـی‌شد حال آنکه اسکندر نیمـه مقدونی بود (مادر اسکندر یونانی بود). درون مراسم عروسی، آتالوس درون حالی کـه سیـاه‌مست بود با صدای بلند از درگاه خدایـان خواست کـه حاصل این وصلت، وارثی مشروع به منظور سلطنت باشد.

در مراسم عروسی کلئوپاترا، همانکه فیلیپ عاشقش شده بود و با او ازدواج نیز کرد، عموی کلئوپاترا، آتالوس، درون حالت سیـاه‌مستی از مقدونیـان خواست کـه به درگاه خدایـان دعا کنند که تا از بطن برادرزاده‌اش جانشینی مشروع و حلال‌زاده به منظور تاج و تخت بـه آنان ببخشایند. این امر خشم اسکندر را برانگیخت بـه نحوی کـه یکی از جام‌ها را بـه سوی سر آتالوس پرتاب کرد و گفت «ای رذل، مرا حرامزاده مـی‌خوانی؟» فیلیپ جانب آتالوس را گرفت و از جایش بلند شد و خواست بـه سمت پسرش برود که، از بخت خوب هر دویشان، بـه خاطر دستپاچگی زیـاد یـا بر اثر بدمستی پایش لیز خورد و با سر روی زمـین فرود آمد. اسکندر بـه نحو ملامت‌باری پدرش را مورد اهانت قرار داد و گفت: «ببینید، مردان، ببینید چهی مـی‌خواهد از اروپا بـه آسیـا بتازد، مردی کـه از مـیزی بـه مـیز دیگر تلو تلو مـی‌خورد»

— توصیف خصومت پیش آمده درون مراسم ازدواج فیلیپ از زبان پلوتارک

اسکندر همراه مادرش از مقدونیـه گریخت. مادرش را نزد دایی‌اش (دایی اسکندر)، الکساندر یکم اپیروس درون دودونا برد و خودش بـه ایلیریـا رفت و از پادشاه آنجا پناه خواست. با وجود آنکه اسکندر چند سال پیش پادشاه ایلیریـا را طی نبردی مغلوب کرده بود اما بـه او پناه دادند و همچون یک مـهمان از او پذیرایی د. اما فیلیپ هرگز نمـی‌خواست کـه پسرش را کـه آن همـه تعلیم نظامـی و سیـاسی دیده بود بـه همـین سادگی از دست بدهد. این چنین بود کـه با تلاش‌های یکی از دوستان خانوادگی‌شان بـه نام دماراتوس مـیان فیلیپ و اسکندر وساطت د و اسکندر بعد از شش ماه دوری، دوباره بـه مقدونیـه بازگشت.

سال بعد، پیکسوداروس، ساتراپ ایرانی کاریـا، پیشنـهاد کرد کـه بزرگ‌ترین ش را بـه عقد برادر ناتنی اسکندر، فیلیپ آریدایوس، درآورد. المپیـاس و چند تن از دوستان اسکندر بـه او تلقین د کـه این موضوع حاکی از قصد فیلیپ به منظور وارث قرار آریدایوس بـه جای اوست. اسکندر بازیگری بـه نام تسالوس از اهالی کورنت را بـه نزد پیکسوداروس فرستاد که تا به او بگوید کـه او نباید ش را بـه عقد پسر نامشروع فیلیپ درآورد و به جایش اسکندر را انتخاب کند. فیلیپ کـه از موضوع باخبر شد، مذاکرات را متوقف کرد و اسکندر را بـه خاطر تمایلش به منظور ازدواج با یک کاریـایی مورد شماتت قرار داد و اظهار کرد کـه عروس بهتری را به منظور او درون نظر داشته‌است. فیلیپ چهار تن از دوستان اسکندر بـه نام‌های هارپالوس، نئارخوس، بطلمـیوس، و اریگیوس را تبعید کرد و به اهالی کورنت دستور داد که تا تسالوس را درون غل و زنجیر کنند و به او تحویل دهند.

پادشاه مقدونیـه

رسیدن بـه قدرت

پادشاهی مقدونیـه درون سال ۳۳۶ ق م

در سال ۳۳۶ ق م درون مراسم عروسی کلئوپاترا، المپیـاس و فیلیپ، با برادر المپیـاس، الکساندر یکم اپیروس، درون آیگای فیلیپ توسط سردستهٔ محافظانش بـه نام پاوسانیـاس کشته شد. پاوسانیـاس بـه هنگام فرار پایش بـه یک گیـاه پیچکی گیر کرد و زمـین خورد و تعقیب‌کنندگانش او را کشتند. دو تن از ملازمان اسکندر بـه نام‌های پردیکاس و لئوناتوس نیز درون مـیان تعقیب‌کنندگان پاوسانیـاس بودند. اشراف و فرماندهان نظامـی، اسکندر را درون حالی کـه بیست سال بیشتر نداشت شاه جدید مقدونیـه خواندند.

تحکیم قدرت

اسکندر سلطنتش را با از مـیان برداشتن رقبای بالقوه‌اش درون راه دستیـابی بـه تخت و تاج آغاز کرد. اسکندر دستور داد کـه پسرعمویش، آمونتاس چهارم، را اعدام کنند. او همچنین دو تن از شاهزادگان مقدونی از منطقهٔ لونکستیس را کشت اما شاهزادهٔ سوم، الکساندر لونکستیس، را امان داد. المپیـاس نیز دستور داد کلئوپاترا ائورودیکه (همسر فیلیپ) و ش ائوروپا ( فیلیپ و کلئوپاترا ائوریدیکه) را زنده زنده بسوزانند. اسکندر کـه از این موضوع باخبر شد، بسیـار عصبانی شد. اسکندر نیز دستور قتل آتالوس، فرمانده گارد پیشروی ارتش درون آسیـای صغیر و عموی کلئوپاترا، را صادر کرد. آتالوس درون آن زمان دربارهٔ احتمال پشت بـه مقدونیـه و پیوستن بـه آتن با دموستن نامـه‌نگاری مـی‌کرد. همچنین آتالوس پیشتر درون جریـان مراسم عروسی فیلیپ با کلئوپاترا شدیداً بـه اسکندر توهین کرده بود و پس از ماجرای زنده زنده سوزاندن کلئوپاترا، اسکندر زنده ماندن آتالوس را بسیـار خطرناک مـی‌پنداشت. اسکندر از خون برادر ناتنی‌اش، آریدایوس، گذشت. بنا بر تمامـی روایت‌های تاریخی، آریدایوس درون آن زمان از نظر ذهنی معلول شده بود. علت معلولیت او احتمالاً زهری بوده کـه المپیـاس بـه او خورانده بود.

با شنیدن خبر مرگ فیلیپ، بسیـاری از دولت‌شـهرها سر بـه شورش برداشتند. تب، آتن، تسالی، و قبائل تراکیـایی شمال مقدونیـه درون مـیان شورشیـان بودند. خبر این شورش‌ها کـه به اسکندر رسید، به‌سرعت واکنش نشان داد. اگرچه بـه اسکندر توصیـه کرده بودند کـه راه دیپلماسی را درون پیش گیرد، اما او سواره‌نظامـی متشکل از سه هزار مرد جنگی جمع‌آوری کرد و به جنوب بـه سوی تسالی لشکر کشید. اسکندر پی برد کـه ارتش تسالی گذرگاه بین کوه المپ و کوه اوسا را اشغال کرده‌است لذا بـه سربازانش دستور داد کـه از روی کوه اوسا بگذرند. روز بعد کـه سپاهیـان تسالی از خواب برخاستند، اسکندر و سواره‌نظامش را درون عقب خود دیدند؛ بی‌درنگ تسلیم شدند و سواره‌نظامشان را درون اختیـار اسکندر قرار دادند. اسکندر به منظور سرکوب سایر شورش‌ها همچنان بـه حرکتش بـه سوی جنوب ادامـه داد و این بار بـه سمت پلوپونز حرکت کرد.

اسکندر درون ترموپیل توقف کرد و در آنجا خود را بـه عنوان رهبر اتحادیـهٔ آمفیکتوئونی مورد تأیید قرار داد و سپس بـه سمت کورنت حرکت کرد. آتن تقاضای صلح کرد و اسکندر شورشیـان را مورد عفو قرار داد. دیدار مشـهور اسکندر با دیوژن کلبی درون مدت اقامت او درون کورنت رخ داد. وقتی اسکندر بـه دیوژن گفت کـه «هرچه مـی‌خواهی از من بخواه» دیوژن فیلسوف با لحن تحقیرکننده‌ای از اسکندر خواست کـه اندکی کنار برود و جلو نور خورشید را نگیرد. اسکندر از پاسخ دیوژن محظوظ شد و گفته مـی‌شود کـه جواب داده‌است «براستی کـه اگر اسکندر نبودم، دوست داشتم دیوژن باشم». درون کورنت اسکندر بـه لقب هژمون (رهبر) مفتخر شد و همانند پدرش، فیلیپ، بـه عنوان فرمانده جنگ قریب‌الوقوع با هخاان انتخاب شد. همچنین درون کورنت بود کـه خبر شورش تراکیـایی‌ها بـه او رسید.

نبرد بالکان

پیش از لشکرکشی بـه آسیـا، اسکندر مـی‌خواست مرزهای شمالی‌اش را ایمن کند که تا از این بابت آسوده‌خاطر باشد. درون بهار سال ۳۳۵ ق م، بـه طرف شمال رفت که تا چندین شورش شکل‌گرفته را سرکوب کند. او از آمفیپولیس شروع کرد و سپس بـه سمت شرق و به کشور «مستقل تراکیـانی‌ها» رفت. درون کوه‌های هایموس ارتش مقدونیـه بـه نیروهای تراکیـان کـه در پشت ارتفاعات مستقر شده بودند حمله کرد و شکستشان داد. مقدونیـان بـه درون قلمرو تریبالی پیشروی د و ارتش آنان را درون نزدیکی رود لوگینوس مغلوب ساختند. سپس بـه طرف رود دانوب حرکت د و با قبیلهٔ گتای کـه در آنسوی رود مستقر شده بودند روبه‌رو شدند. اسکندر با عبور سپاهیـانش از عرض رودخانـه درون شب، دشمن را غافلگیر کرد و پس از بروز اولین زدوخورد مابین سواره‌نظام‌ها، دشمن مجبور بـه عقب‌نشینی شد. بعد از آن اسکندر باخبر شد کـه کلیتوس، پادشاه ایلیریـا، و گلاوکیـاس، پادشاه تاولانتی، بر ضد او علم مخالف برکشیده‌اند. اسکندر سپاهش را بـه سمت غرب بـه حرکت درآورد و هر دو فرمانروا را مجبور کرد کـه به همراه سربازانشان بگریزند و بدین ترتیب هر دو شورش را خواباند. اسکندر با نایل شدن بـه این پیروزی‌ها مرزهای شمالی قلمروش را مستحکم و ایمن ساخت.

وقتی اسکندر بـه شمال لشکر کشیده بود، تبی‌ها و آتنی‌ها بار دیگر دست بـه شورش زدند. اسکندر بدون فوت وقت بـه جنوب رفت. با وجود آنکه سایر شـهرها نسبت بـه جنگ با اسکندر مردد بودند، تبی‌ها تصمـیم بـه جنگ گرفتند. مقاومت تبی‌ها دوام نیـاورد و اسکندر شـهر تب را با خاک یکسان کرد و قلمروش را مابین سایر شـهرهای بئوسیـایی تقسیم کرد. فرجام تب، آتنی‌ها را ترساند و از جنگ منصرفشان کرد. بدین ترتیب موقتاً درون یونان صلح برقرار شد و اسکندر با انتخاب آنتیپاتر بـه عنوان نایب‌السلطنـهٔ خود، به منظور جهانگشایی عازم آسیـا شد.

سالشمار جنگ‌های اسکندر با هخاان

  • در سال ۳۳۴ پیش از مـیلاد اسکندر مقدونی بـه آسیـا حمله مـی‌کند و سپاه هخاان درون تنگه داردانل شکست مـی‌خورد.[۱]
  • در سال ۳۳۳ پیش از مـیلاد درون نبرد ایسوس ارتش اسکندر مقدونی، قوای هخاان بـه فرماندهی داریوش سوم را شکست مـی‌دهد.[۱]
  • در سال ۳۳۱ پیش از مـیلاد قوای هخاان بـه وسیله اسکندر مقدونی درون جنگ گوگمل درون شرق موصل امروزی شکست سنگینی متحمل مـی‌شوند.[۱]
  • در سال ۳۳۰ پیش از مـیلاد داریوش سوم کشته شده و هگمتانـه فتح مـی‌شود، همچنین تخت جمشید بـه وسیله اسکندر مقدونی ویران شده و حکمرانی هخاان بر ایران پایـان مـی‌پذیرد.[۱]
  • از سال ۳۳۰ که تا ۳۲۸ پیش از مـیلاد اسکندر مقدونی بـه شمال شرق و شرق ایران حمله مـی‌کند و تعدادی شـهر تحت عنوان اسکندریـه، بنا مـی‌نماید. همچنین تعدادی از ایرانیـان توسط اسکندر بـه عنوان ساتراپ انتصاب مـی‌شوند و برخی از فرماندهان ایرانی درون ارتش اسکندر مشغول بـه کار مـی‌گردند.[۱]

تسخیر شاهنشاهی ایران

آسیـای صغیر

نقشـهٔ امپراتوری اسکندر و مسیر لشکرکشی او
اطلاعات بیشتر: نبرد گرانیک، محاصره هالیکارناس، و محاصره ملط

در سال ۳۳۴ ق م اسکندر با ارتشی مشتمل بر حدوداً ۴۸٬۰۰۰ سرباز پیـاده، ۶٬۱۰۰ سوار و ۱۲۰ کشتی جنگی با ۳۸٬۰۰۰ خدمـه از تنگهٔ داردانل گذشت. برخی از سربازان از اهالی مقدونیـه و دولت‌شـهرهای یونانی بودند؛ برخی مزدور بودند و اجیر شده بودند؛ برخی نیز رعایـایی بودند کـه از مزارع اربابان تراکیـه، پایونیـا، و ایلیریـا جمع‌آوری شده بودند. اسکندر با پرتاب یک نیزه بـه خاک آسیـا و بیـان این مطلب کـه او آسیـا را بـه عنوان هدیـه‌ای از جانب خدایـان قبول کرده‌است، نیتش به منظور تسخیر سرتاسر شاهنشاهی هخاان را آشکار کرد. همچنین این امر اشتیـاق اسکندر بـه جنگ را درون قیـاس با ترجیح پدرش بـه دیپلماسی به‌خوبی نمایـان مـی‌ساخت. اسکندر بعد ازب اولین پیروزی درون برابر ایرانیـان درون نبرد گرانیک، تسلیم شـهر سارد و خزانـهٔ آن را پذیرفت و به حرکتش درون امتداد ساحل ایونیـا ادامـه داد. اسکندر شـهر هالیکارناس واقع درون کاریـا را با موفقیت محاصره کرد و سرانجام توانست دشمنانش، کاپیتان ممنون رودسی و ساتراپ ایرانی کاریـا بـه نام اورونتوباتس، را مجبور بـه عقب‌نشینی از راه دریـا کند. اسکندر حکمرانی بر کاریـا را بـه آدا، کـه اسکندر را بـه فرزندخواندگی پذیرفته بود، واگذار کرد.

اسکندر حرکتش را از هالیکارناس بـه سوی سرزمـین کوهستانی لیکیـه و دشت پامفیلیـه ادامـه داد. او بر درون دست داشتن کنترل تمامـی شـهرهای ساحلی اصرار مـی‌ورزید که تا از پهلو گرفتن ناوگان دریـایی ایرانیـان جلوگیری کند. از پامفیلیـه بـه سوی ساحل هیچ بندر مـهمـی وجود نداشت لذا اسکندر بـه سوی نواحی داخلی و بدور از ساحل حرکت کرد. درون حالی کـه از یورش بردن بـه ترمسوس با تمام قوا و به صورت غافلگیرانـه اجتناب ورزید اما درون آن شـهر توانست دشمنش را به‌آسانی از پای درآورد. اسکندر درون گردیوم، پایتخت فریگیـهٔ باستان، گره گوردی را کـه تا آن زمان ناگشودنی مـی‌نمود گشود؛ شاهکاری کـه گفته مـی‌شد تنـها از دست «پادشاه آتی آسیـا» بر مـی‌آید. بنا بر افسانـه‌ها، اسکندر اعلام کرد کـه نحوهٔ گشودن گره اهمـیت ندارد فلذا آن را با یک ضربهٔ شمشیر برید.

شام

اطلاعات بیشتر: نبرد ایسوس و محاصره صور
جزئیـات موزائیک اسکندر کـه نبرد ایسوس را بـه تصویر کشیده‌است، خانـه فائون، پمپئی.

سپاهیـان اسکندر بعد از سپری زمستان، درون سال ۳۳۳ ق م از دروازه‌های کیلیکیـه گذشتند و در ماه نوامبر با سپاه اصلی ایران تحت فرماندهی داریوش سوم، شاهنشاه ایران، مصاف دادند. اسکندر درون نبرد ایسوس شکست سختی را بـه داریوش تحمـیل کرد و داریوش به‌ناچار از مـیدان جنگ گریخت و همسرش، انش، مادرش، سیسیگامبیس، و خزانـه‌ای افسانـه‌ای را پشت سرش رها کرد. با گریختن داریوش از مـیدان جنگ، سپاه ایران نیز از هم پاشید. داریوش با ارائهٔ پیشنـهاد باج ۱۰٬۰۰۰ هزار تالانی به منظور آزادسازی خانواده‌اش و نیز بخشیدن تمام سرزمـین‌هایی کـه اسکندر که تا آن زمان بـه دست آورده بود خواستار انعقاد پیمان صلح شد. اسکندر پاسخ داد از آنجا کـه اکنون او شاه آسیـاست، تصمـیم‌گیری دربارهٔ تقسیمات ارضی تنـها بر عهدهٔ اوست.

اسکندر به منظور در دست گرفتن کنترل سوریـه و اکثر نواحی ساحلی شام بـه لشکرکشی‌هایش ادامـه داد. او سال بعد مجبور شد کـه به صور حمله کند و پس از یک محاصرهٔ طولانی و طاقت‌فرسا سرانجام توانست آن شـهر را نیز تسخیر کند. اسکندر مردانی را کـه به سن جنگ رسیده بودند از دم تیغ گذراند و زنان و کودکان را نیز بـه بردگی فروخت.

مصر

اطلاعات بیشتر: محاصره غزه
نام اسکندر کبیر بـه هیروگلیف مصری (از راست بـه چپ) درون حدود سال ۳۳۰ ق م درون موزهٔ لوور

پس از آنکه اسکندر صور را ویران کرد، اکثر شـهرهایی کـه بر سر راه مصر قرار داشتند بی‌درنگ تسلیم شدند، به‌جز غزه. دژ غزه بر روی یک تپه ساخته شده و به‌خوبی مستحکم و مسلح شده بود؛ بنابراین تصرف آن مستلزم محاصرهٔ آن بود. بعد از سه بار دفع حمله، سرانجام دژ تاب مقاومت نیـاورد و سقوط کرد اما این امر تنـها زمانی مـیسر شد کـه شانـهٔ اسکندر به‌شدت زخم برداشته بود. همچون صور، درون غزه نیز مردانی را کـه به سن جنگ رسیده بودند قتل‌عام د و زنان و کودکان را بـه بردگی فروختند.

در عوض اورشلیم بـه نشانـهٔ تسلیم دروازه‌هایش را بـه روی سپاهیـان اسکندر گشود؛ و بنا بر یوسفوس، پیشگویی کتاب دانیـال (احتمالاً فصل هشتم) را بـه او نشان دادند کـه به توصیف تسخیر شاهنشاهی ایران بـه دست یک شاه مقتدر یونانی مـی‌پردازد. اسکندر از خون اهالی اورشلیم گذشت و به جنوب و به سوی مصر حرکت کرد.

اسکندر درون سال ۳۲۳ ق م درون مصر پیشروی کرد و در آنجا بـه عنوان یک ناجی مورد استقبال قرار گرفت. او را درون واحهٔ سیوا واقع درون صحرای لیبی، «ارباب جدید عالم» و پسر آمون خواندند. از این زمان بـه بعد، اسکندر اغلب از زئوس-آمون بـه عنوان پدر حقیقی خود یـاد مـی‌کرد و سکه‌هایی کـه متعاقباً ضرب شدند اسکندر را با شاخ‌های قوچ کـه نشانـهٔ الوهیت بود، بـه تصویر کشیدند. درون مدت اقامتش درون مصر شـهر اسکندریـه را بنیـان نـهاد کـه در آینده بـه پایتخت باشکوه دودمان بطالسه مبدل شد.

آشور و بابل

اطلاعات بیشتر: نبرد گوگمل

اسکندر درون سال ۳۳۱ ق م مصر را ترک و به سمت بین‌النـهرین حرکت کرد و در نبرد گوگمل بار دیگر داریوش را شکست داد. داریوش بار دیگر از مـیدان جنگ گریخت و اسکندر او را که تا اربیل تعقیب کرد. نبرد گوگمل آخرین و سرنوشت‌سازترین رویـارویی بین اسکندر و داریوش بود. داریوش از راه کوهستان بـه هگمتانـه فرار کرد و اسکندر بابل را تسخیر کرد.

پارس

اطلاعات بیشتر: نبرد دربند پارس

اسکندر از بابل بـه شوش، کـه یکی از پایتخت‌های هخاان به‌شمار مـی‌آمد، رفت و ثروت افسانـه‌ای آن شـهر را از آن خود کرد. او قسمت اعظم سپاه خود را از طریق راه شاهی بـه پایتخت تشریفاتی ایرانیـان، تخت جمشید، فرستاد و خود با سربازانی دست‌چین‌شده از مسیر مستقیم رهسپار آن شـهر شد. از آنجا کـه گذرگاه دربند پارس توسط آریوبرزن و سپاهیـانش مسدود شده بود، اسکندر ناچار شد بـه آن گذرگاه یورش ببرد. اسکندر با درون هم شکستن مقاومت آریوبرزن، با عجله خود را بـه تخت جمشید رساند که تا مبادا سربازان ایرانی مستقر درون آن شـهر، خزانـه‌اش را غارت کنند. اسکندر با ورود بـه تخت جمشید بـه سپاهیـانش اجازه داد که تا چندین روز بـه غارت شـهر بپردازند. او پنج ماه درون تخت جمشید اقامت کرد و در این هنگام بود کـه قسمت شرقی کاخ خشایـارشا آتش گرفت و به باقی نقاط شـهر گسترش یـافت. دلایل مختلفی از جمله بدمستی یـا انتقام عمدی آتش‌سوزی آکروپولیس درون جنگ دوم یونانیـان با ایرانیـان را عامل بروز این حادثه دانسته‌اند.

سقوط شاهنشاهی و شرق

اسکندر درون تعقیب داریوش ابتدا بـه ماد و سپس پارت رفت. سرنوشت شاهنشاه ایران دیگر دست خودش نبود و توسط بسوس، ساتراپ ایرانی باختر، دستگیر شد. با نزدیک شدن اسکندر، بسوس دستور داد که تا شاهنشاه ایران را بـه ضرب چاقو از پای درآورند و آنگاه خود را اردشیر پنجم، جانشین داریوش، خواند. سپس بـه آسیـای مرکزی عقب کشید که تا جنگی چریکی علیـه اسکندر بـه راه بیندازد. اسکندر بقایـای داریوش را طی مراسمـی شاهانـه و شکوهمند درون نزدیکی مقبرهٔ نیـاکانش بـه خاک سپرد. اسکندر همچنین مدعی شد کـه داریوش درون لحظهٔ جان سپردن او را بـه عنوان جانشینش برگزیده‌است. اما معمولاً مورخان مرگ داریوش را پایـان کار شاهنشاهی هخاان قلمداد مـی‌کنند.

اسکندر، بسوس را غاصب مـی‌پنداشت و عزم کرد کـه او شکست دهد. این لشکرکشی کـه در ابتدا بـه منظور شکست بسوس انجام گرفت، بـه سیـاحتی عظیم درون آسیـای مرکزی مبدل گشت. اسکندر رشته‌ای از شـهرهای جدید تأسیس کرد کـه همگی اسکندریـه نامـیده شدند: از جمله قندهار امروزی درون افغانستان و اسکندریـه اسخاته درون تاجیکستان امروزی. اسکندر درون طول این لشکرکشی از ماد، پارت، هریوا (غرب افغانستان)، زرنگ، رخج (جنوب و مرکز افغانستان)، باختر (شمال و مرکز افغانستان)، و سکائستان گذر کرد.

اسپنتمان، کـه سمتی نامعلوم درون ساتراپی سغد داشت، درون سال ۳۲۹ ق م بـه بسوس خیـانت کرد و او را بـه بطلمـیوس، از ملازمان معتمد اسکندر، لو داد و بسوس اعدام شد. با وجود این، بعدها وقتی اسکندر درون سیردریـا مشغول رسیدگی بـه تاخت و تاز یک ارتش ایلیـاتی سواره بود، اسپنتمان اهالی سغد را بـه شورش برانگیخت. اسکندر شخصاً سغدیـان را درون نبرد سیردریـا مقهور ساخت و بلافاصله بـه عملیـاتی علیـه اسپنتمان دست زد و در نبردی موسوم بـه گابای او را شکست داد. بعد از این شکست، اسپنتمان را افراد خودش بـه قتل رساندند و سپس درخواست صلح د.

مشکلات و توطئه‌ها

اسکندر کلیتوس را مـی‌کشد، اثر آندره کاستنی.

در این هنگام، اسکندر خود را بـه لقب «شاهنشاه» مفتخر نموده و برخی از نمودهای پوششی و رسوم ایرانی را درون دربارش بـه کار گرفته بود؛ به‌ویژه رسم پروسکونسیس یـا بوسیدن نمادین دست یـا بـه خاک افتادن و سجده کـه ایرانیـان درون مقابل مقامات مافوق خود انجام مـی‌دادند. یونانیـان این نوع رفتار را تنـها درون مقابل خدایـان جایز مـی‌شمردند و معتقد بودند کـه اسکندر با الزامـی این گونـه رفتارها درون مقابل خود، خود را خدا پنداشته‌است. این امر بـه قیمت روی بر گرداندن بسیـاری از مقدونیـان از او تمام شد اما مآلاً اسکندر از این گونـه رفتارها دست شست.

توطئه‌ای به منظور گرفتن جان اسکندر برملا شد و یکی از افسرانش، فیلوتاس، بـه خاطر اینکه نتوانسته بود اسکندر را از این خطر آگاه کند، کشته شد. مرگ پسر مستلزم مرگ پدر بود و در نتیجه پارمنیون کـه مسئول حفاظت از خرانـه درون هگمتانـه بود بـه قتل رسید که تا جلو هرگونـه تلاش به منظور انتقام گرفته شود. اما شرم‌آورتر از همـه اینکه اسکندر شخصاً مردی را کشت کـه جانش را درون نبرد گرانیک نجات داده بود. این امر درون حین مشاجره‌ای شدید و در حال مستی درون ماراکاندا (سمرقند امروزی درون ازبکستان) روی داد و در آن کلیتوس سیـاه، اسکندر را بـه ارتکاب چند اشتباه متهم کرد کـه مـهم‌ترین‌شان از یـاد بردن راه و روش مقدونیـایی زندگی و اتخاذ شیوهٔ فاسد زندگی شرقی بود.

بعداً و در هنگام لشکرکشی بـه آسیـای مـیانـه، توطئه‌ای دیگر بر ضد جان اسکندر برملا شد کـه به تحریک پیشخدمتان خود او صورت گرفته بود. پای تاریخ‌نگار رسمـی او، کالیستنس اهل اولونتوس، نیز بـه مـیان کشیده شد. با این همـه مورخان هنوز دربارهٔ دخیل بودن یـا نبودن او بـه اجماع نرسیده‌اند. کالیستنس با رهبری مخالفان رسم پروسکونسیس، از چشم اسکندر افتاده بود.

مقدونیـه درون نبود اسکندر

اسکندر عزم آسیـا کـه کرد، آنتیپاتر را کـه سرداری کارآزموده و رهبری سیـاسی و از اعضای گارد سلطنتی فیلیپ بود، مسئول حفاظت از مقدونیـه کرد. چپاول تب از سوی اسکندر، او را مطمئن ساخت کـه در نبودش، یونان آرام خواهد نشست. تنـها استثناء زمانی روی داد کـه شاه آگیس سوم درون سال ۳۳۱ ق م فراخوان جنگ داد اما آنتیپاتر او را درون نبرد مگالوپولیس بـه سال ۳۳۲ ق م شکست داد و کشت. آنتیپاتر مجازات اسپارتیـان را بـه اتحادیـهٔ کورنت سپرد و آن نیز تعیین مجازات را بـه عهدهٔ اسکندر گذاشت و اسکندر آنان را بخشید. همچنین تنش چشمگیری مابین آنتیپاتر و المپیـاس وجود داشت و هر کدام از دیگری بـه اسکندر شکایت مـی‌کرد.

در کل، یونان مدت زمان لشکرکشی اسکندر بـه آسیـا را با صلح و بهروزی و رونق اقتصادی گذراند. اسکندر مقدار معتنابهی غنیمت از سرزمـین‌های مفتوح بـه یونان مـی‌فرستاد کـه چرخ اقتصاد را بـه گردش درون مـی‌آورد و تجارت را درون سرتاسر امپراتوری‌اش رونق مـی‌داد. با این همـه، نیـاز دائمـی او بـه سربازان تازه‌نفس و مـهاجرت مقدونیـان بـه سرتاسر امپراتوری او، مقدونیـه را از نیروی انسانی مرد خالی کرده بود. این امر باعث شد کـه مقدونیـه بعد از عصر اسکندر رو بـه ضعف نـهد و سرانجام تحت انقیـاد روم درون بیـاید.

لشکرکشی بـه هند

هجوم بـه شبه قارهٔ هند

فالانکس درون کشاکش نبرد هوداسپس بـه جبههٔ دشمن مـی‌تازد، اثر آندره کاستنی.

پس از مرگ اسپنتمان و ازدواج با روشنک کـه به منظور تحکیم روابط با ساتراپ‌های جدیدش انجام گرفت، توجه اسکندر بـه سوی شبه قارهٔ هند معطوف شد. او رؤسای قبایل ساتراپی گنداره، واقع درون شمال پاکستان امروزی، را دعوت کرد کـه پیش او بیـایند و از او اطاعت کنند. اومفیس، فرماندار تاکسیلا کـه قلمروش از رود سند که تا جهلم گسترده بود، از اسکندر تبعیت کرد اما رؤسای برخی قبایل منجمله بخش‌های آسپاسیوی و آساکنوی از کمبوجه، حاضر بـه متابعت نشدند.

در زمستان سال ۳۲۷/۳۲۶ ق م، اسکندر شخصاً بـه سوی قبائل آسپاسیوی درون دره کونار، گوراین‌ها درون درهٔ گورایوس، و آساکنوی درون دره‌های سوات و بونیر لشکر کشید. نبردی سهمگین بر ضد آسپاسیوی درگرفت و زوبینی شانـهٔ اسکندر را زخمـی کرد اما سرانجام آسپاسیوی شکست خورد. سپس نوبت آساکنوی رسید کـه در استحکامات ماساگا، اورا، و آئورنوس پناه گرفته و مـی‌جنگیدند. دژ ماساگا بالاخره بعد از چندین روز نبرد خونین سقوط کرد و در کوران همـین نبردها بود کـه قوزک پای اسکندر به‌شدت مجروح شد. بنا بـه گفتهٔ کوینت کورس «اسکندر نـه تنـها همـهٔ اهالی ماساگا را قتل‌عام کرد بلکه ساختمان‌های را نیز بـه تلی از خاک مبدل ساخت». کشتاری مشابه درون اورا روی داد. بعد از کشتارهای ماساگا و اورا، بسیـاری از آساکنی‌ها بـه دژهای آئورنوس گریختند. اسکندر بـه تعقیب آنان پرداخت و آن دژ استراتژیک را بعد از چهار روز نبرد خونبار تسخیر کرد.

پس از آئورنوس، اسکندر از رود سند گذشت و در نبردی حماسی علیـه شاه پور جنگید و‍ پیروز شد. شاه پور بر منطقه‌ای درون پنجاب فرمان مـی‌راند. این نبرد درون سال ۳۲۶ ق م روی داد و به نبرد هوداسپس موسوم گشت. اسکندر تحت تأثیر شجاعت و دلاوری شاه پور قرار گرفت و با او پیمان اتحاد بست. او پور را بـه مقام ساتراپ برگماشت و قلمروی بیش از قلمرو پیشینش بدو بخشید. انتخاب یک فرد محلی، او را درون مدیریت و کنترل مناطقی اینچنین دور از یونان یـاری مـی‌رساند. اسکندر دو شـهر جدید درون دو طرف رود جهلم تأسیس کرد؛ یکی را بـه افتخار اسبش کـه در همـین حوالی و در همـین دورهٔ زمانی مرده بود، بوکفالا نام نـهاد. دیگری نیکایـا نام داشت کـه در موقعیت امروزی شـهر مونگ قرار گرفته بود.

نافرمانی ارتش

تهاجم اسکندر بـه شبه‌قارهٔ هند

شرق قلمرو پور، درون نزدیکی رود گنگ، امپراتوری ناندا از ماگادها قرار گرفته بود و در ماورای آن امپراتوری گانگاریدای از بنگال. ارتش اسکندر کـه از رویـارویی با سایر ارتش‌های بزرگ دشمن بـه واهمـه افتاده بود و در نتیجهٔ سال‌ها نبرد رمقی برایش نمانده بود، درون گذر از رود هوفاسیس از فرمان اسکندر سرپیچی و از رفتن بـه سوی شرق امتناع کرد؛ لذا این رود کرانـهٔ شرقی فتوحات اسکندر به‌شمار مـی‌آید.

و اما مقدونیـان، نزاع با پور شجاعتشان را فرو کشانده و پیشرویشان بـه هند را متوقف ساخته بود. زیرا کـه هر چه را درون توان داشتند گذاشته بودند که تا دشمنی را کـه تنـها از بیست هزار پیـاده و دو هزار سوار تشکیل شده بود، بعد زنند. آن‌ها وقتی کـه اسکندر بر گذر از رود گنگ پافشاری کرد قویـاً بـه مخالفت با او برخاستند. همچنین آنطور کـه آن‌ها دریـافته بودند عرض رود ۶٬۴۰۰ و عمق آن ۱۸۰ متر بود و سواحل آنطرف رود مملو از مردان مسلح و مردان سوار و فیل‌ها بود. زیرا کـه به آن‌ها گفته شده بود کـه شاهان گاندریتس و پرایسیـای با هشتاد هزار مرد سوار، دویست هزار مرد پیـاده، هشت هزار ارابه، و شش هزار فیل بـه انتظار آنان نشسته‌اند.

اسکندر کوشید که تا سپاهیـانش را متقاعد کند بـه سوی شرق پیش روند اما سردارش، کوینوس، از او تقاضا کرد که تا تجدید نظر کند و بازگردد. او گفت: مردان «سخت مشتاقند کـه دوباره والدینشان، همسرانشان و بچه‌هایشان، و وطنشان را ببینند». سرانجام اسکندر موافقت کرد و به سوی جنوب و در امتداد رود سند رفت. درون مـیانـهٔ راه، ارتش اسکندر قبائل مالهی (امروزه مولتان) و سایر قبائل هندی را شکست داد.

اسکندر اکثر سپاهیـانش را درون معیت سردار کراتروس بـه کارمانیـا فرستاد و ناوگانی را بـه سرپرستی دریـاسالار نئارخوس مأموریت داد که تا به اکتشاف سواحل خلیج فارس بپردازند و خود مابقی سربازان را از طریق مسیر جنوبی صعب‌العبورتری کـه از صحرای گدروزی و مکران مـی‌گذشت بـه ایران بازگرداند. اسکندر درون سال ۳۲۴ ق م بـه شوش رسید اما مردان زیـادی بـه دلیل عبور از بیـابان‌های سوزان هلاک شدند.

اواخر عمر درون ایران

اسکندر دریـافت کـه بسیـاری از ساتراپ‌ها و فرماندهان نظامـی‌اش درون غیـاب او با مردم بدرفتاری کرده‌اند لذا درون راه بازگشت بـه شوش چندین تن از آنان را اعدام کرد که تا حساب کار دست سایرین بیـاید. او بـه نشانـهٔ قدردانی، بدهی‌های سربازان را بدان‌ها بخشید و اعلام کرد کـه کهنـه‌سربازان مسن و علیل را تحت فرماندهی کراتروس بـه مقدونیـه خواهد فرستاد. سپاهیـانش منظور او را درست نفهمـیدند و در شـهر اوپیس یـاغی‌گری د. آنان با فرستاده شدن بـه مقدونیـه مخالفت کرده، از خو گرفتن اسکندر بـه آداب و سنن ایرانی و پوشیدن جامـهٔ ایرانی و افزودن افسران و سربازان ایرانی بـه یگان‌های ارتش مقدونیـه انتقاد د. سه روز گذشت و اسکندر نتوانست مردانش را متقاعد کند کـه کوتاه بیـایند درون نتیجه بـه ایرانیـان جایگاه فرماندهی درون ارتش را داد و به مقدونیـان سمت‌های نظامـی فرماندهی بر یگان‌های ایرانی را اعطا کرد. مقدونیـان به‌سرعت تقاضای عفو نمودند و اسکندر آنان را بخشید و ضیـافتی ترتیب داد کـه چندین هزار نفر از سپاهیـانش درون آن شرکت داشتند. اسکندر درون تلاش به منظور برقراری هماهنگی ماندگار مـیان رعایـای مقدونی و ایرانی‌اش، ازدواجی دسته‌جمعی ترتیب داد کـه در آن مقامات ارشد سپاهش با ایرانیـان و دیگر نجیب‌زادگان درون شوش ازدواج د اما بـه نظر مـی‌رسد تنـها اندکی از آن ازدواج‌ها فراتر از یک سال دوام آورده باشند.

پس از آنکه اسکندر بـه هگمتانـه رفت که تا قسمت اعظم خزانـهٔ ایران را بردارد، دوست صمـیمـی و معشوق احتمالی‌اش، هفستیون، بر اثر بیماری یـا مسمومـیت درگذشت. مرگ هفستیون، اسکندر را درون بهت فرو برد. او دستور داد که تا تل بزرگی از هیزم درون بابل فراهم آورند و همچنین فرمان عزاداری عمومـی صادر کرد. اسکندر درون بابل رشته‌ای از لشکرکشی‌های جدید را برنامـه‌ریزی کرد کـه با تهاجم بـه عربستان آغاز مـی‌گشت اما اجل مـهلت نداد و نتوانست آن‌ها را بـه تحقق برساند.

مرگ و جانشینی

تابلویی متعلق بـه قرن نوزدهم کـه مراسم تدفین اسکندر را بنا بر گفته‌های دیودور بـه تصویر کشیده‌است.

۱۰ یـا ۱۱ ژوئن ۳۲۳ ق م بود کـه اسکندر درون سن ۳۲ سالگی درون کاخ بختنصر درون بابل درگذشت. جزئیـات مرگ او اندکی متفاوت نقل شده‌است. طبق روایت پلوتارک، اسکندر تقریباً ۱۴ روز پیش از مرگش، از دریـاسالار نئارخوس پذیرایی کرد و شب و روز بعد را بـه همراه م لاریسایی بـه باده‌گساری گذراندند. اسکندر تب کرد و حالش وخیم‌تر شد که تا اینکه توان حرف زدن را از کف داد. سربازان معمولی کـه از وضعیت سلامتی او نگران بودند از مقابل او بـه صف عبور مـی‌د و اسکندر درون سکوت مطلق به منظور آن‌ها دست تکان مـی‌داد. از دیودور نقل هست که اسکندر بعد از سرکشیدن کاسهٔ بزرگی از خالص بـه افتخار هراکلس دچار درد شد و پس از تحمل رنج و الم درگذشت. آریـان نیز همـین روایت را بـه عنوان شق ثانی مطرح مـی‌کند اما پلوتارک صریحاً منکر این روایت مـی‌شود.

با توجه بـه گرایش اشراف و نجبای مقدونی بـه قتل اسکندر، جنایت و نارو زدن درون روایت‌های متعددی از مرگ او تبلور یـافته‌است. دیودور، پلوتارک، آریـان، و یوستین همگی بـه نظریـهٔ مسموم شدن اسکندر اشاره مـی‌کنند. پلوتارک این روایت را جعلی مـی‌شمارد و دیودور و آریـان، بـه بیـان خود، تنـها بـه سبب حفظ جامعیت بـه آن اشاره مـی‌کنند.

با وجود این، روایت‌ها تقریباً متفق‌القولند کـه آنتیپاتر کـه به تازگی از سمت نایب‌السلطنـه خلع شده بود و با المپیـاس اختلاف داشت، توطئهٔ ادعاشده را رهبری کرده‌است. شاید او احضاریـه‌اش بـه بابل را نشانـهٔ مجازات مرگ دانسته و با توجه بـه سرنوشت پارمنیون و فیلوتاس، علی‌الظاهر مسمومـیت اسکندر را توسط پسرش، یولاس کـه ساقی اسکندر بود، ترتیب داده‌است. بنا بـه اقوالی ممکن هست ارسطو نیز درون این توطئه‌چینی شرکت کرده باشد. مـهم‌ترین استدلال درون رد نظریـهٔ مسمومـیت این هست که دوازده روز از شروع بیماری که تا مرگ اسکندر فاصله افتاد؛ احتمالاً آن موقع چنین زهرهای دیرعمل‌کنی درون دسترس نبوده‌است. اگرچه درون سال ۲۰۱۰ نظریـهٔ جدیدی مدعی شد کـه شرایط مرگ اسکندر منطبق با مسمومـیت بـه وسیلهٔ آب رودخانـهٔ استوکس (ماورونری) بوده‌است. آب این رودخانـه شامل کالیکامـیسین بوده کـه مادهٔ مرکب خطرناکی هست که توسط باکتریـها ایجاد مـی‌شود.

چندین عامل طبیعی (بیماری) را نیز دلیل مرگ اسکندر دانسته‌اند از جمله مالاریـا و حصبه. مقاله‌ای درون سال ۱۹۹۸ درون ژورنال پزشکی نیو انگلند منتشر شد کـه حصبه را عامل مرگ اسکندر دانسته و البته بـه گفتهٔ این مقاله، ‌شدگی روده و فلج بالارونده نیز مشکل را بغرنج‌تر نموده‌است. تحلیل تازهٔ دیگری اسپوندیلیت چرکی یـا مننژیت را عامل مرگ اسکندر دانسته‌است. التهاب حاد لوزالمعده و ویروس نیل غربی نیز از جمله بیماری‌هایی مـی‌باشند کـه علائمـی شبیـه علائم بیماری اسکندر دارند. نظریـه‌های مبتنی بر عوامل طبیعی مایل‌اند تأکید کنند کـه ممکن هست سلامت اسکندر بعد از سال‌ها مـی‌گساری و برداشتن زخم‌های کاری رفته رفته تنزل یـافته باشد. عذاب روحی‌ای کـه اسکندر بعد از مرگ هفستیون کشیده‌است نیز ممکن هست در تنزل وضعیت سلامتی او دخیل بوده باشد. عامل احتمالی دیگر مصرف بیش از حد مجاز داروهای محتوی خربق بوده‌است کـه مصرف بیش از حد آن مـی‌تواند مرگ‌آور باشد.

پس از مرگ

تصویر اسکندر بر روی تابوت‌دان اسکندر

جسد اسکندر را درون یک تابوت‌دان طلایی انسان‌نما قرار دادند و آن را درون تابوتی طلایی گذاشتند. بنا بـه گفتهٔ آیلیـان، پیشگویی بـه نام آریستاندر پیش‌بینی کرد کـه زمـینی کـه اسکندر را درون آن دفن کنند «تا ابد شادمان و شکست‌ناپذیر خواهد ماند». محتمل‌تر آن هست که جانشینان، تملک جسد اسکندر را نماد مشروعیت دانسته‌اند زیرا کـه دفن شاه پیشین امتیـازی ویژه محسوب مـی‌شد. وقتی کـه تشییع‌کنندگان درون حال انتقال جسد اسکندر بـه مقدونیـه بودند، بطلمـیوس آن را دزدید و به ممفیس برد. جانشینش، بطلمـیوس دوم فیلادلفوس، تابوت‌دان را بـه اسکندریـه منتقل کرد و حداقل که تا دوران باستان متأخر درون آنجا ماند. بطلمـیوس چهارم لاتوروس، از آخرین جانشینان بطلمـیوس، تابوت‌دان طلایی اسکندر را با تابوت‌دانی شیشـه‌ای عوض کرد که تا از طلای تابوت‌دان اصلی به منظور ضرب سکه استفاده کند. پومپه، ژولیوس سزار، و آگوستوس همگی از آرامگاه اسکندر درون اسکندریـه بازدید د. گفته مـی‌شود آگوستوس به‌طور اتفاقی بینی جسد را کند. همچنین گفته مـی‌شود کالیگولا ٔ زره اسکندر را از آرامگاهش به منظور خودش برداشت. امپراتور سپتیموس سوروس درون سال ۲۰۰ بعد از مـیلاد آرامگاه اسکندر را بر روی مردم بست. پسر و جانشینش، کاراکالا، از ستایندگان اسکندر، درون دورهٔ سلطنت خویش از آرامگاه بازدید کرد. بعد از این زمان، جزئیـات سرنوشت آرامگاه مبهم مانده‌است.

وجه تسمـیه آن به‌اصطلاح «تابوت‌دان اسکندر» کـه در نزدیکی صیدا پیدا شده‌است و هم‌اکنون درون موزهٔ باستان‌شناسی استانبول نگهداری مـی‌شود، بـه خاطر آن نیست کـه تصور مـی‌شده حاوی بقایـای اسکندر است، بلکه از آن روست کـه نقش‌برجسته‌های آن، اسکندر و ملازمانش را درون حال جنگ با ایرانیـان و شکار بـه تصویر کشیده‌است. ابتدا تصور مـی‌شد کـه این تابوت‌دان متعلق بـه آبدالونوموس، شاه صیدا کـه بلافاصله بعد از نبرد ایسوس بـه سال ۳۳۱ ق م بـه توسط اسکندر بـه این مقام گماشته شد، بوده باشد اما جدیداً این نظر قوت یـافته‌است کـه قدمت این تابوت‌دان بـه پیش از مرگ آبدالونوموس باز مـی‌گردد.

تقسیم امپراتوری

قلمروهای جانشینان (دیـادوخوی) درون ۲۸۱ ق م: سلطنت بطالسه (آبی تیره)، امپراتوری سلوکیـه (زرد)، پادشاهی پرگامون (نارنجی)، و مقدونیـه (سبز). همچنین جمـهوری روم (آبی روشن)، جمـهوری کارتاژ (بنفش)، و پادشاهی اپیروس (قرمز) درون نقشـه دیده مـی‌شود.

مرگ اسکندر چنان ناگهانی رخ داد کـه وقتی خبرش بـه یونان رسید، مردم باورش نمـی‌د. اسکندر وارث مشخص یـا مشروعی نداشت؛ پسرش از روشنک، اسکندر چهارم، بعد از مرگ او بـه دنیـا مـی‌آمد. بنا بـه گفتهٔ دیودور، ملازمان اسکندر درون بستر مرگ از او پرسیدند کـه امپراتوری‌اش را به منظور چهی بـه مـیراث گذاشته‌است؛ پاسخ کوتاه او «برای قوی‌ترین» بود. آریـان و پلوتارک مدعی شده‌اند کـه اسکندر درون این زمان لال شده بود کـه بیـان از این دارد کـه این داستان ساختگی است. دیودور، کوینت کورس، و یوستین روایت منطقی‌تری از آنچه رخ داده‌است نقل کرده‌اند: اسکندر انگشتر مـهردارش را درون حضور شاهدان بـه پردیکاس، از محافظان و رهبر ملازمان سوار، داده‌است فلذا او را بـه عنوان جانشین برگزیده‌است.

پردیکاس درون ابتدا داعیـهٔ قدرت نداشت، بلکه حتی پیشنـهاد کرد نوزاد روشنک اگر پسر باشد شاه خواهد بود و خودش، کراتروس، لئوناتوس، و آنتیپاتر محافظان او خواهند بود. اما پیـاده‌نظام تحت رهبری ملئاگر، این پیشنـهاد را نپذیرفت زیرا کـه آنان درون قدرت سهیم نشده بودند. درون عوض آنان از برادر ناتنی اسکندر، فیلیپ آریدایوس، پشتیبانی د. سرانجام دو طرف مصالحه د و پس از تولد اسکندر چهارم، او و فیلیپ سوم مشترکاً شاه نامـیده شدند اگرچه تنـها درون اسم.

با این وجود مقدونیـان به‌زودی دچار نفاق و خصومت شدند. ساتراپی‌های کـه در تجزیـهٔ بابل توسط پردیکاس توزیع شدند بـه پایگاه‌های قدرتی مبدل شدند کـه هر سردار با استفاده از آن‌ها برایب قدرت بیشتر مـی‌کوشید. بعد از قتل پردیکاس درون ۳۲۱ ق م، وحدت مقدونیـان از هم گسیخت و چهل سال جنگ مابین جانشینان (دیـادوخوی) آغاز گشت. سپس درون جهان هلنیستی چهار بلوک پایدار قدرت پدید آمدند: سلطنت بطالسه درون مصر، امپراتوری سلوکیـه درون شرق، سلطنت پرگامون درون آسیـای صغیر، و مقدونیـه. درون این مـیان اسکندر چهارم و فیلیپ سوم نیز بـه قتل رسیدند.

وصیت

از دیودور نقل هست که اسکندر چندی پیش از مرگش دستورالعمل‌های مکتوب مفصلی را بـه کراتروس داده‌است. کراتروس خواست کـه دستورهای اسکندر را انجام دهد اما جانشینان بـه دلیل غیرعملی و پرخرج بودن آن‌ها از اجرایشان منصرف شدند. با این همـه پردیکاس وصیت‌نامـهٔ اسکندر را به منظور سربازانش خواند. وصیت‌نامـه خواستار توسعهٔ نظامـی درون جنوب و غرب مدیترانـه، احداث سازه‌های یـادبود، و ممزوج جماعت شرقی با غربی بود. وصیت‌نامـهٔ اسکندر شامل موارد زیر بود:

  • احداث آرامگاه یـادبودی به منظور پدرش فیلیپ کـه «به پای عظیم‌ترین هرم مصر برسد».
  • بر پا معابد عظیم درون دلوس، دلفی، دودونا، دیوم، آمفیپولیس، و معبد یـادبودی به منظور آتنا درون تروآ.
  • فتح عربستان و تمامـی حوضهٔ مدیترانـه
  • کرانـه‌نوردی آفریقا
  • گسترش شـهرها و «کوچ مردمان آسیـا بـه اروپا و بالعاز اروپا بـه آسیـا که تا از راه برقراری پیوند زناشویی و روابط خانوادگی، اتحاد و دوستی را به منظور دو قاره بـه ارمغان آورد».

شخصیت

سرلشکری

نبرد گرانیک، ۳۳۴ ق م
نبرد ایسوس، ۳۳۳ ق م

اسکندر لقب «کبیر» را بـه خاطر موفقیت بی‌مانندش دروت یک فرمانده نظامـی بـه دست آورد. او هرگز درون هیچ نبردی شکست نخورد، اگرچه سپاه او معمولاً از نظر شمار کمتر از دشمن بود. این امر حاصل استفاده از تاکتیک‌های زمـینی، فالانکس، و سواره‌نظام، به‌کارگیری راهبردهای جسورانـه، و وفاداری شدید سربازانش بود. فالانمقدونی، مسلح بـه ساریسا یـا نیزهٔ ۶ متری، توسط فیلیپ دوم از راه تمرین‌های سفت و سخت پرورش یـافته و ورزیده شده بودند و اسکندر از سرعت و قابلیت مانور آن علیـه نیروهای بزرگ‌تر اما ناهمگون ایرانی نـهایت استفاده را برد. اسکندر از احتمال بروز نفاق درون سپاه گونـه‌گونش کـه از زبان‌ها و سلاح‌های متفاوتی بهره مـی‌بردند باخبر بود. او شخصاً و در هیئت یک پادشاه مقدونی درون نبردها شرکت مـی‌جست و از این راه بر مشکل گونـه‌گونی سپاهش غالب مـی‌آمد.

اسکندر درون نخستین نبردش درون آسیـا، نبرد گرانیک، تنـها از بخش کوچکی از سپاهش، شاید ۱۳٬۰۰۰ پیـاده و ۵٬۰۰۰ سوار، درون برابر سپاه بسیـار بزرگ‌تر ایران مشتمل بر ۴۰٬۰۰۰ سرباز استفاده کرد. اسکندر فالانرا درون مرکز سپاه و سواره‌نظام و کمانداران را درون جناحین چید که تا خط مقدم او برابر با طول خط سواره‌نظام ایران (حدود ۳ کیلومتر) شود. درون مقابل، پیـاده‌نظام ایران پشت سواره‌نظام قرار گرفت. این امر اسکندر را خاطرجمع کرد کـه دشمن، سپاه او را دور نخواهد زد و مورد هجوم قرار نخواهد گرفت و در عین حال فالاناو، مسلح بـه نیزه‌های طویل، مزیت قابل ملاحظه‌ای نسبت بـه شمشیرها و نیزه‌های کوتاه ایرانیـان داشت. تلفات مقدونیـان درون قیـاس با ایرانیـان قابل اغماض بود.

او درون نبرد ایسوس، درون نخستین رویـارویی با داریوش، از همان آرایش نظام استفاده کرد و دوباره فالانمرکزی موجبات موفقیت او را فراهم آورد. اسکندر شخصاً از وسط یورش را هدایت و سپاه دشمن را منـهزم کرد. درون نبرد سرنوشت‌ساز گوگمل، داریوش بر چرخ‌های ارابه‌هایش داس نصب کرده بود که تا فالانرا متفرق کند و سواره‌نظامش را بـه نیزه‌های طویل مسلح نموده بود. اسکندر فالانرا دوتکه کرد بـه نحوی کـه وسط آن با زاویـه‌ای مشخص پیش رود و هرگاه بـه ارابه‌های مـهاجم رسید دو پاره شود و پس از عبور از آن‌ها مجدداً بـه آرایش اولیـه بازگردد. پیشروی موفقیت‌آمـیز بود و مرکز سپاه داریوش را درون هم شکست و سپاه داریوش دوباره بـه هزیمت رفت.

اسکندر درون هنگام مواجهه با دشمنانی کـه از فنون جنگی ناشناخته استفاده مـی‌د (مثلاً درون آسیـای مـیانـه یـا هند)، نیروهایش را بـه شیوهٔ دشمن وفق مـی‌داد. فلذا درون باختر و سغد، اسکندر با موفقیت از نیزه‌اندازان و کماندارانش استفاده کرد که تا از تحرکات دشمن به منظور دور زدن سپاه جلوگیری کند و هم‌زمان سوارانش را درون مرکز جمع کرد. درون هند درون هنگام مواجهه با سپاه فیل شاه پور، مقدونیـان صف خود را باز مـی‌د که تا فیل‌ها را احاطه کرده و با استفاده از نیزه‌های طویل بـه سمت بالا ضربه وارد کرده و فیل‌ران را بـه پایین بیندازند.

ظاهر فیزیکی

نسخهٔ بدل رومـی از مجسمـهٔ لوسیپوس، موزهٔ لوور. از پلوتارک نقل هست که مجسمـه‌های لوسیپوس قابل اعتمادترین بودند.

پلوتارک، زندگی‌نامـه‌نویس یونانی، ظاهر اسکندر را اینچنین توصیف مـی‌کند:

ظاهر بیرونی اسکندر را مجسمـهٔ لوسیپوس بـه بهترین نحو نمایش مـی‌دهد و تنـها توسط این هنرمند بود کـه اسکندر مناسب دید مدلی از او تهیـه شود. این هنرمند برخی از آن حالات عجیب و غریب او را کـه جانشینان و دوستانش بعد از او سعی د تقلید کنند، مثلاً وقار گردنش کـه اندکی بـه سمت چپ متمایل بود و آن نگاه نافذ و دلنشین چشم‌هایش، بـه دقت مشاهده کرده‌است. اما آپلس درون تصویرگری او نتوانسته رنگ رویش را به‌خوبی از آب درون بیـاورد و آن را بسیـار تیره و سبزه کرده‌است. درون صورتی کـه پوست او رنگ روشنی داشت، همان‌طور کـه مـی‌گویند، و این روشنی بالاخص درون قسمت بـه سرخی متمایل مـی‌شد و نیز درون صورت. به‌علاوه رایحهٔ بسیـار خوشی از پوست او متصاعد مـی‌شد و نکهت خوشی از دهان و همـهٔ پوست و گوشتش منتشر مـی‌شد، بنابراین البسهٔ او پر از بوی خوش بود. این را درون خاطرات آریستوکسنوس مـی‌خوانیم.

آریـان، مورخ یونانی، اسکندر را چنین توصیف مـی‌کند:

فرمانده نیرومند و خوش‌قیـافه با یک چشم تیره چون شب و یک چشم آبی چون آسمان.

یکی از رمانس‌های نیمـه‌افسانـه‌ای اسکندر نیز بـه این مطلب اشاره دارد کـه اسکندر دچار ناهم‌رنگی عنبیـه بوده‌است: یک چشمش تیره بوده‌است و دیگری روشن.

پیتر گرین، مورخ بریتانیـایی، بر پایـهٔ بررسی مجسمـه‌ها و برخی اسناد کهن توصیف زیر را از ظاهر اسکندر ارائه داده‌است:

اسکندر از نظر فیزیکی جذاب و گیرا نبود. حتی با درون نظر گرفتن استانداردهای مقدونیـان، اسکندر بسیـار کوتاه اما سفت و کلفت بود. ریشش انداچیز بود و او با از ته تراشیدن آن درون برابر نجیب‌زادگان پرموی مقدونی ایستاد. گردنش بـه نحوی تاب داشت لذا اینطور بـه نظر مـی‌رسید کـه با زاویـه‌ای مشخص بـه بالا زل مـی‌زند. چشم‌هایش (یکی آبی، یکی قهوه‌ای) حالتی اشک‌آلود و زنانـه را برملا مـی‌کرد. رنگ رویش برافروخته و صدایش نخراشیده بود.

نویسندگان باستان نقل کرده‌اند کـه اسکندر چنان از شمایلی کـه لوسیپوس از او مـی‌آفرید خرسند بوده‌است کـه دیگر مجسمـه‌سازان را از آفرینش تصاویر او منع کرده بود. لوسیپوس از حالت مجسمـه‌سازی کونتراپوستو به منظور چهره‌پردازی از اسکندر و دیگر شخصیت‌ها نظیر آپوکسوئومنوس، هرمس، و اروس استفاده کرده‌است. مجسمـهٔ لوسیپوس، کـه به خاطر طبیعت‌گرایی‌اش مشـهور هست نـه بـه خاطر ژست ایستاتر و خشک‌ترش، وفادارترین تصویرپردازی از اسکندر محسوب مـی‌شود.

ویژگی‌های شخصیتی

اسکندر (چپ) درون حال شکار شیر آسیـایی بـه همراه دوستش کراتروس. موزائیک متعلق بـه قرن سوم ق م، موزهٔ پلا

برخی از خصلت‌های بارز شخصیتی اسکندر درون واکنش بـه رفتار والدینش شکل گرفت. مادرش بسیـار جاه‌طلب بود و او را ترغیب مـی‌کرد کـه باور کند او مقدر بـه فتح شاهنشاهی هخاان بوده‌است. تأثیرات المپیـاس بـه او حس تقدیر را تلقین کرد و پلوتارک بـه ما مـی‌گوید کـه جاه‌طلبی او «روحیـه‌اش را طی سال‌های پیش رو، مصمم و منیع نگه داشته بود». با وجود این، پدرش نقش نزدیک‌ترین و تأثیرگذارترین الگو را به منظور او بازی مـی‌کرد زیرا کـه اسکندر جوان مـی‌دید فیلیپ عملاً هر سال بـه جنگ مـی‌رود، پشت سر هم پیروزی بـه دست مـی‌آورد و هم‌زمان زخم‌های کاری‌اش را نادیده مـی‌گیرد. رابطهٔ اسکندر با پدرش جنبهٔ رقابت‌جویی شخصیتش را شکل داد؛ او نیـاز داشت از پدرش پیشی بگیرد کـه این امر از رفتارهای بی‌پروای او درون مـیادین رزم مشـهود است. درون حالی کـه اسکندر نگران بود کـه پدرش «هیچ دستاورد مـهم یـا طراز اولی» را به منظور او باقی نگذارد که تا در مقابل جهانیـان خودنمایی کند، هم‌زمان دستاوردهای پدرش را درون نزد ملازمانش کوچک مـی‌شمرد.

بنا بر گفته‌های پلوتارک، از جمله خصلت‌های اسکندر تندخویی و عجولی و تبعیت از امـیال آنی بود کـه تا حدی درون تصمـیماتش نمود پیدا مـی‌کرد. اگرچه اسکندر لجوج بود و به‌خوبی بـه فرامـین پدر گوش نمـی‌سپرد، نسبت بـه بحث‌های مستدل روی خوش نشان مـی‌داد. او جنبهٔ آرام‌تری نیز داشت: تیزهوش، منطقی، و حسابگر بود. مـیل وافری بـه دانش داشت، عاشق فلسفه بود، و خورهٔ کتاب. بی‌شک این‌ها که تا قسمتی بـه خاطر تدریس خصوصی ارسطو بود؛ اسکندر باهوش بود و درس را زود فرا مـی‌گرفت. ذکاوت و عقلانیت او از توانایی و موفقیت او دروت یک سرلشکر به‌خوبی آشکار مـی‌شود. او درون «خوشی بـه بدن» قید و بند زیـادی داشت اما درون مقابل نمـی‌توانست درون برابر الکل مقاومت کند.

اسکندر فاضل بود و از هنر و علم حمایت مـی‌کرد. اما بر خلاف پدرش علاقهٔ کمـی بـه ورزش یـا بازی‌های المپیک نشان مـی‌داد و تنـها درون جستجوی آرمان‌های هومری عزت (timê) و افتخار (kudos) بود. او جذبه و ابهت فراوانی داشت، شاخصه‌هایی کـه از او رهبری بزرگ مـی‌ساخت. توانایی‌های منحصر بـه فرد او وقتی بـه خوبی آشکار مـی‌شود کـه بدانیم هیچ‌یک از سرداران اسکندر نتوانست مقدونیـه را متحد سازد و امپراتوری پهناور او را بعد از مرگش حفظ کند — تنـها اسکندر چنین توانایی و قدرتی داشت.

در آخرین سال‌های زندگی‌اش، به‌ویژه بعد از مرگ هفستیون، نشانـه‌های مبنی بر جنون خودبزرگ‌بینی و پارانویـا درون او بروز کرد. غرور ناشی از دستاوردهای چشمگیرش بـه همراه اعتقاد وصف‌ناپذیرش بـه تقدیر و چاپلوسی‌های ملازمانش، احتمالاً درون بروز این امراض مؤثر بوده‌اند. هذیـان‌های خودبزرگ‌انگاری او به‌سادگی درون وصیت‌نامـه‌اش و نیز مـیلش بـه فتح جهان مشـهود است.

به نظر مـی‌رسد او خود باور کرده بود کـه خداست یـا دست‌کم بـه دنبال الوهیت بخشیدن بـه خود بود. المپیـاس همواره نزد اسکندر پافشاری مـی‌کرد کـه او فرزند زئوس است، فرضیـه‌ای کـه ظاهراً توسط غیب‌گوی آمون درون واحهٔ سیوا به منظور اسکندر تأیید شد. از آن بعد او شروع کرد کـه خود را فرزند زئوس-آمون بشناساند. اسکندر درون دربارش رگه‌هایی از نحوهٔ لباس پوشیدن ایرانیـان و دیگر سنن ایشان را اتخاذ کرد، بالاخص رسم پروسکونسیس کـه در مـیان مقدونیـان مقبولیت نیـافت و از انجام آن اکراه داشتند. این رفتار موجبات ناخشنودی و نارضایتی بسیـاری از هم‌وطنان او را فراهم آورد. با وجود این، اسکندر فرمانروایی عملگرا بود کـه از مشکلات فرمانروایی بر مردمانی ناهمگون از نظر فرهنگی، باخبر بود؛ مردمانی کـه بسیـاری از آن‌ها درون کشورهایی زندگی مـی‌د کـه پادشاه چون خدا پرستیده مـی‌شد؛ بنابراین، افزون بر جنون خودبزرگ‌بینی، ممکن هست این دست رفتارهای او تنـها تلاشی به منظور استحکام بخشیدن بـه امپراتوری‌اش و متحد نگه داشتن مردمانش باشد.

روابط خصوصی

دیوارنگاره‌ای درون پمپئی کـه ازدواج اسکندر با استاتیرا را درون سال ۳۲۴ ق م بـه تصویر کشیده‌است. آن دو ظاهراً همچون آرس و آفرودیته لباس بر تن کرده‌اند.

اسکندر دو بار ازدواج کرد: با روشنک وخش‌ارد، نجیب‌زادهٔ باختری، منتها بدون عشق؛ و با استاتیرای دوم، شاهزادهٔ ایرانی و داریوش سوم، بـه دلایل سیـاسی. او ظاهراً دو پسر داشت: اسکندر چهارم مقدونیـه از روشنک و احتمالاً هراکلس مقدونی از رفیقه‌اش، بار. او فرزند دیگری نیز از روشنک درون راه داشت اما درون بابل سقط جنین شد.

همچنین اسکندر رابطه‌ای نزدیک با دوست، سردار، و محافظش، هفستیون، داشت. هفستیون پسر نجیب‌زاده‌ای مقدونی بود. مرگ هفستیون اسکندر را ویران کرد. این حادثه ممکن هست در تنزل وضعیت سلامت جسمانی و روانی اسکندر درون ماه‌های آخر زندگی‌اش نقش مـهمـی ایفا کرده باشد.

دربارهٔ گرایش اسکندر گمانـه‌زنی‌ها شده و این امر بـه موضوعی جنجالی مبدل شده‌است. درون هیچ‌یک از منابع باستان نیـامده کـه اسکندر رابطه همجنس‌گرایـانـه داشته یـا رابطهٔ او با هفستیون بوده‌است. با این وجود آیلیـان دربارهٔ بازدید اسکندر از تروا مـی‌نویسد کـه «اسکندر مقبرهٔ آشیل و هفستیون مقبرهٔ پاتروکل را با تاج گل آراستند. دومـی عزیزکردهٔ اسکندر بود، درست همان‌طور کـه پاتروکل عزیزکردهٔ آشیل بود». قابل توجه هست که از واژهٔ یونانی باستان eromenos بـه معنی «عزیزکرده» لزوماً مفهوم مستفاد نمـی‌گردد. ممکن هست اسکندر دوجنس‌گرا بوده باشد کـه در زمان او موضوعی جنجال‌برانگیز نبوده‌است.

گرین استدلال مـی‌کند کـه شواهد کمـی دربارهٔ علاقهٔ جسمانی اسکندر بـه زنان درون منابع باستانی وجود دارد؛ او که تا اواخر عمرش نایب‌السلطنـه‌ای نداشت. اما بـه هنگام مرگ نسبتاً جوان بود و اوگدن بیـان مـی‌دارد کـه سابقهٔ زناشویی اسکندر نسبت بـه پدرش درون همان سن و سال پربارتر و جالب توجه‌تر است. اسکندر بـه جز همسر، چندین و چند رفیقه داشت. اسکندر حرمـی بـه سبیـاق شاهان هخا به منظور خود گرد آورد اما درون استفاده از آن جانب امتساک را مـی‌گرفت و در «خوشی بـه بدن» نفسش را کنترل مـی‌کرد. با این وجود پلوتارک از شیفتگی و دلباختگی اسکندر نسبت بـه روشنک مـی‌گوید و اسکندر را بـه خاطر تحمـیل ن خود بر آن زن تحسین مـی‌کند. بـه عقیدهٔ گرین، با توجه بـه دورهٔ زمانی اسکندر، او دوستی نسبتاً عمـیقی با زنان برقرار مـی‌کرد از جمله آدای کاریـه‌ای کـه اسکندر را بـه فرزندخواندگی پذیرفت و حتی مادر داریوش، سیسیگامبیس، کـه گفته مـی‌شود درون اثر حزن و اندوه پیش‌آمده بعد از شنیدن خبر مرگ اسکندر درگذشت.

مـیراث

نمای جهان هلنیستی بعد از اسکندر: نقشـهٔ جهان باستان اثر اراتوستن، حاوی اطلاعاتی درون باب لشکرکشی‌های اسکندر و جانشینان او

مـیراث اسکندر تنـها بـه فتوحاتش محدود نمـی‌شود. لشکرکشی‌های او ارتباط و تجارت را بین شرق و غرب به‌شدت افزایش داد و مناطق پهناوری از شرق درون معرض تمدن و فرهنگ یونانی قرار گرفتند. برخی از شـهرهایی کـه او بنا کرد بـه مراکز مـهم فرهنگی مبدل شدند و بسیـاری از آن‌ها تاکنون بـه حیـات خود ادامـه داده‌اند. وقایع‌نگاران او اطلاعات ذی‌قیمتی را دربارهٔ مسیرهای لشکرکشی او ثبت د و هم‌زمان یونانیـان حس د بـه دنیـای عظیم‌تری تعلق دارند؛ اکنون وسعت دید بـه فراسوی مدیترانـه مـی‌رسید.

اوستا درون آتش

دانشنامـه کتابخانـه و دانش اطلاعات:[۳] «به گفته ابن ندیم، نویسنده الفهرست، کـه در حدود سال ۹۸۷ مـیلادی نوشته شده؛ درون قصر آپادانا درون تخت جمشید نوشته‌هایی بـه صورت لوح‌های چوبی، سنگ و خاک رس درون موضوعات متعدد وجود داشت. تعداد بسیـاری از این الواح بـه وسیله اسکندر مقدونی(۳۳۳ پیش از مـیلاد) نابود شد یـا بـه کتابخانـه اسکندریـه فرستاده شد. کشف سی هزار لوحه از گل رس درون سال ۱۹۳۴ مـیلادی درون زیر زمـین ویرانـه‌های کاخ آپادانا درون تخت جمشید این گفته را تأیید مـی‌کند. باستانشناسان این بخش را خزانـه تخت جمشید یـا کتابخانـه استخر نامـیده‌اند. اسکندر همـین‌طور ۲۰۰۰۰ چرمـی را کـه اوستا بر روی آن‌ها نوشته شده بود سوزاند. بـه ما گفته شده کـه این کتاب‌ها درون بایگانی تخت جمشید نگهداری مـی‌شدند و زمانی کـه اسکندر آن قصر را بـه آتش کشید این کتاب‌ها هم از مـیان رفتند.»

زبی بلال اسماعیل تاریخ دان مـی نویسد: «در ابتدا اوستا بـه زبان اوستایی نوشته شد اما درون زمان حمله اسکندر ، اسکندر اوستا را نابود کرد و بیشتر قسمت‌های آن ازبین رفت که تا اینکه یک بار درون زمان پارتها و و بار دیگر درون زمان ساسانیـان بـه جمع‌آوری آن پرداختند و این بار بـه وسیله خطی بـه نام -دین دبیر- نوشته شد»

پادشاهی‌های هلنیستی

نوشتار اصلی: عصر هلنیستی

عاجل‌ترین مـیراث اسکندر انضمام قطعه‌های بزرگی از خاک آسیـا بـه قلمرو مقدونیـه بود. درون هنگام مرگ اسکندر، امپراتوری‌اش ۵٬۲۰۰٬۰۰۰ کیلومتر مربع مساحت داشت و بزرگ‌ترین دولت وقت بـه حساب مـی‌آمد. بسیـاری از این مناطق که تا ۲۰۰ الی ۳۰۰ سال آینده درون دستان مقدونیـان یـا تحت نفوذ فرهنگ یونانی باقی ماندند. دولت‌های جانشینی کـه پس از مرگ اسکندر سر بر آوردند، حداقل درون ابتدا، قدرت غالب منطقه بودند و از این ۳۰۰ سال غالباً با عنوان عصر هلنیستی یـاد مـی‌شود.

نقشـهٔ اسکندریـه درون عهد باستان

مرزهای شرقی امپراتوری اسکندر حتی درون زمان حیـات خود او درون حال فروپاشی بود. خلأ قدرتی کـه او درون شمال غربی شبه‌قارهٔ هندوستان بر جای گذاشت، بـه ظهور یکی از قدرتمندترین دودمان‌های هندی درون تاریخ انجامـید. چاندراگوپتا مائوریـا با استفاده از خلأ قدرت پیش‌آمده، بر پنجاب مسلط شد و از این پایگاه قدرت، بر امپراتوری ناندا تاخت و موفق بـه فتح آن شد.

شـهرسازی

اسکندر درون مسیر لشکرکشی‌اش، درون حدود بیست شـهر جدید بنا کرد کـه نام اسکندر را بر خود داشتند و اکثرشان درون شرق دجله بودند. نخستین و مـهم‌ترین آنان، اسکندریـه درون مصر بود کـه در آینده بـه یکی از مـهم‌ترین شـهرهای مدیترانـه مبدل گشت. شـهرها درون مسیر راه‌های بازرگانی و نیز موقعیت‌های دفاعی واقع شده بودند. قاعدتاً درون ابتدا شـهرهای تازه تأسیس به منظور زندگی نامساعد بوده‌اند و شرایط تنـها اندکی از پادگان‌های دفاعی بهتر بوده‌است. بعد از مرگ اسکندر، بسیـاری از یونانیـان ساکن درون شـهرهای تازه تأسیس تلاش د بـه یونان بازگردند. وانگهی تقریباً یک سده بعد از مرگ اسکندر، بسیـاری از اسکندریـه‌ها شکوفا شدند و زندگی درون آن‌ها رونق گرفت؛ ساختمان‌های عمومـی مجللی درون آنجاها ساخته شد و جماعت فراوانی اعم از یونانی و بومـی درون آن‌ها ساکن شدند.

یونانی‌سازی

نوشتار اصلی: تمدن هلنیستی

اصطلاح «یونانی‌سازی» را ابتدا یوهان گوستاف درویزن به منظور دلالت بر گسترش زبان، فرهنگ، و جماعت یونانی درون قلمرو پیشین شاهنشاهی هخا بعد از تسخیر آن بـه توسط اسکندر بـه کار برد. درون وقوع این صدور فرهنگی جای هیچ شکی باقی نیست و در شـهرهای بزرگ هلنیستی، چون اسکندریـه، انطاکیـه، و سلوکیـه، به‌خوبی مشـهود است. اسکندر درون پی آن بود کـه رگه‌هایی از فرهنگ یونانی را بـه آنِ ایرانی وارد کند و کوشید فرهنگ یونانی و ایرانی را بـه هم بیـامـیزد. او آرزو داشت که تا جماعت آسیـا و اروپا را همگون کند. اما جانشینانش چنین سیـاست‌هایی را صراحتاً رد د. با این وجود، درون سرتاسر منطقه یونانی‌سازی بـه وقوع پیوست و هم‌زمان روند مخالف و مجزای «شرقی‌سازی» درون دول جانشینان صورت گرفت.

مجسمـهٔ بودا درون ریخت یونانی-بودایی، متعلق بـه قرن اول یـا دوم مـیلادی، گنداره

هستهٔ فرهنگ هلنیستی اساساً آتنی بود. سپاهیـان اسکندر از گوشـه و کنار یونان بـه دور هم جمع شده بودند. معاشرت و مصاحبت آنان با یکدیگر منجر بـه پیدایش لهجهٔ جدید «کوینـه» یـا «یونانی عامـی» شد کـه عمدتاً مبتنی بر گویش آتیک بود. کوینـه درون سرتاسر جهان هلنیستی اشاعه یـافت و به عنوان زبان مـیانجی درون آن سرزمـین‌ها بـه کار گرفته شد و در نـهایت نیـای زبان یونانی جدید گشت. افزون بر این، طراحی شـهری، آموزش، حکومت‌داری محلی، و جریـان هنری درون عصر هلنیستی همگی درون آرمان‌های یونان کلاسیک ریشـه داشتند و به‌تدریج بـه اشکال کاملاً جدیدی فرگشت یـافته، درون زمرهٔ «هلنیستی» جای گرفتند. حتی وجهه‌های از فرهنگ هلنیستی درون سنن و رسوم امپراتوری بیزانس درون اواسط قرن پانزدهم مـیلادی مشـهود است.

برخی از عجیب‌ترین آثار یونانی‌سازی درون هند، درون موطن پادشاهی‌های نسبتاً دیرظهور هندی-یونانی، قابل مشاهده است. درون آن سرزمـین‌های دور از اروپا، ظاهراً فرهنگ یونانی با آنِ هندی، به‌ویژه بودایی، درون هم آمـیخته‌است. اولین تصویرپردازی واقعی از بودا درون این زمان بـه تقلید از مجسمـه‌های یونانی آپولون شکل گرفت. برخی از رسوم بودایی احتمالاً تحت تأثیر دین یونان باستان قرار گرفته‌است: مفهوم بوداسف یـادآور قهرمانان الوهی یونان هست و برخی از مناسک عبادی مـهایـانـه (سوزاندن عود، اهدای گل، گذاشتن غذا بر مذبح) مشابه همـین مناسک درون یونان باستان مـی‌باشند. احتمالاً شاهی یونانی بـه نام مناندر یکم بـه کیش بوداییـان وارد شده و در متون بودایی تحت نام «مـیلیندا» جاودانـه شده‌است. فرایند یونانی‌سازی بـه حیطهٔ علم نیز تسری یـافته بود؛ بـه گونـه‌ای کـه نظریـات اخترشناسی یونان بـه هند رسیده و اخترشناسی آنان را طی سده‌های نخستین مـیلادی عمـیقاً متأثر نموده بود. بـه عنوان مثال ابزارهای اخترشناسی یونانی متعلق بـه قرن سوم قبل از مـیلاد درون شـهر یونانی-باختری آی‌خانم درون افغانستان و امروزی پیدا شده‌است. این ابزارها مربوط بـه دورهٔ زمانی‌ای بوده‌اند کـه دیدگاه یونانیـان مبنی بر کروی بودن زمـین و احاطه شدن آن بـه وسیلهٔ سیـارات کروی درون هند مورد پذیرش قرار گرفت و نـهایتاً جایگزین دیدگاه دیرینـهٔ هندیـان مبنی بر مسطح و دایره‌وار بودن زمـین گشت.

تأثیر بر روم

رومـیان بسیـاری، بالاخص سرداران، اسکندر و دلاوری‌هایش را تحسین د. آن‌ها مـی‌خواستند خود را بـه نحوی بـه دستاوردهای اسکندر مربوط سازند. پولوبیوس کتابش تواریخ را با متذکر شدن دستاوردهای اسکندر بـه رومـیان آغاز کرد و بنابراین رهبران روم او را بـه مثابه الگوی خویش دیدند. پومپه لقب «مگنوس» بـه معنی «کبیر» را بر خود نـهاد و حتی از مدل موی اسکندر تقلید کرد و سرزمـین‌های فتح‌شدهٔ شرق را جست که تا ردای ۲۶۰ سالهٔ او را بیـابد و آن را بـه نشانـهٔ بزرگی بـه تن کرد. ژولیوس سزار از سواردیس برنزی اسکندر ساختهٔ لوسیپوس درون محل اجتماعات شـهر پرده‌برداری کرد اما سر خود را بـه جای سر اسکندر گذاشت. اوکتاویـان از مقبرهٔ اسکندر درون اسکندریـه بازدید کرد و موقتاً تصویر مـهرش را از ابوالهول بـه چهرهٔ اسکندر تغییر داد. تراژان، نرون، و کاراکالا اسکندر را تحسین د. خاندان ماکریـانی، خاندانی رومـی کـه به توسط ماکرینوس به منظور مدتی کوتاه بـه قدرت رسید، تصاویر اسکندر را همواره همراه خود داشتند، یـا بر روی جواهراتشان یـا بـه صورت گلدوزی‌شده بر روی لباس‌هایشان.

از سوی دیگر، برخی از نویسندگان رومـی، به‌ویژه شخصیت‌های جمـهوری‌خواه، از داستان اسکندر بـه عنوان حکایتی عبرت‌انگیز به منظور تبیین این موضوع کـه چگونـه مـی‌توان یکه‌سالاری را با ارزش‌های جمـهوری‌خواهی تعدیل کرد، استفاده کرده‌اند. این نویسندگان از اسکندر بـه عنوان مثالی از یک حکمران با فضایلی چون amicita (دوستی) و clementia (رأفت)، و رذایلی چون iracundia (خشم) و cupiditas gloriae (تمایل بیش از حد بـه عزت و افتخار) استفاده کرده‌اند.

افسانـه

روایت‌های افسانـه‌ای فراوانی پیرامون زندگی اسکندر وجود دارد کـه بسیـاری از آن‌ها ریشـه درون زمان حیـات خود او دارند و احتمالاً بـه توسط خودش ترویج شده‌اند. کالیستنس، تاریخ‌نگار درباری اسکندر، دریـای کیلیکیـه را بـه گونـه‌ای ترسیم کرد کـه در حال انجام پروسکونسیس از اسکندر بعد مـی‌کشد. اونسیکریتوس چند صباحی بعد از مرگ اسکندر قراری عاشقانـه بین او و تالستریس، ملکهٔ اسطوره‌ای آمازون‌ها، از خود سر هم کرد و وقتی داستان را به منظور لوسیماخوس، سردار اسکندر و پادشاه آتی مقدونیـه، خواند گفته مـی‌شود لوسیماخوس بـه شوخی گفته‌است «متعجبم کـه من آن موقع کجا بودم».

در نخستین سده‌های بعد از مرگ اسکندر، احتمالاً درون اسکندریـه، چندین داستان افسانـه‌ای مختلف درون هم آمـیخته شدند و متن واحدی را بـه نام رمانس اسکندر شکل دادند. رمانس اسکندر بعدها به‌اشتباه بـه کالیستنس نسبت داده شد و از این رو بـه کالیستنس-نما معروف است. این متن کـه در دوران باستان و قرون وسطی چندین مرتبه مورد بسط و بازنگری قرار گرفت، حاوی داستان‌های مشکوک فراوانی هست و بـه چندین زبان ترجمـه شده‌است.

در فرهنگ نوین و باستان

موفقیت‌ها و مـیراث اسکندر درون بسیـاری از جوامع و فرهنگ‌ها توصیف و تشریح شده‌است. نام او درون فرهنگ عوام و خواص از عصر خودش که تا به امروز مطرح بوده‌است. رمانس اسکندر، به‌طور خاص، تأثیر قابل توجهی بر تصویرپردازی‌ها از اسکندر درون جوامع آتی، از ایران گرفته که تا اروپای قرون وسطی که تا یونان امروزی، گذاشته‌است.

اسکندر درون فولکلور یونان امروزی بیش از هر شخصیت باستانی دیگر، بـه نحو بارزی برجسته است. شکل محاوره‌ای نام او درون زبان یونانی نوین («او مگالکساندروس») نامـی بسیـار رایج هست و او تنـها قهرمان باستانی هست که درون سایـه‌بازی کاراگیوزیس ایفای نقش مـی‌کند. قصه‌ای مشـهور بین دریـانوردان یونانی وجود دارد کـه در آن یک پری دریـایی گوشـه‌گیر درون حین طوفان، ٔ کشتی را درون چنگ مـی‌گیرد و مـی‌پرسد «آیـا شاه اسکندر زنده است؟». جواب صحیح «او زنده و سرحال هست و بر جهان فرمان مـی‌راند» هست و پاسخ صحیح منجر بـه ناپدید شدن پری دریـایی و آرام گرفتن دریـا مـی‌شود. هر جواب دیگری داده شود، پری دریـایی بـه یک گورگون وحشتناک تبدیل مـی‌شود و کشتی را بـه اعماق دریـا مـی‌کشاند و غرق مـی‌کند.

مـینیـاتور ایرانی متعلق بـه قرون بعد از اسلام. خضر و اسکندر درون حال مشاهدهٔ آب حیـات کـه به ماهی مرده جان دوباره بخشیده‌است.

در ادبیـات فارسی مـیانـه (پیش از اسلام) از اسکندر با لقب «گجستک» بـه معنی «ملعون» یـاد شده‌است و او متهم بـه ویران معابد و سوزاندن متون مقدس زرتشتیـان است. درون ایران بعد از اسلام تحت تأثیر اسکندرنامـه چهره‌ای خوش‌بینانـه‌تر از اسکندر شکل مـی‌گیرد. اسکندرنامـهٔ فردوسی، اسکندر را درون خط شاهان مشروع ایران جای مـی‌دهد و از او چهره‌ای اسطوره‌ای ترسیم مـی‌کند کـه در طلب آب حیـات دورادور جهان را جست. بعدها نویسندگان ایرانی اسکندر را بـه فلسفه مربوط مـی‌سازند و او را هن اشخاصی چون سقراط و افلاطون و ارسطو درون جستجوی جاودانگی بـه تصویر مـی‌کشند.

نسخهٔ سوری رمانس اسکندر، او را درون هیئت کشورگشایی مسیحی و آرمانی بـه تصویر مـی‌کشد کـه به درگاه «خدای احد و راستین» دعا کرد. درون مصر، اسکندر بـه عنوان پسر نک‌نتانبوی دوم، آخرین فرعون پیش از استیلای ایرانیـان، بـه تصویر کشیده شد. پیروزی او بر داریوش، رستگاری مصر دانسته شد و ثابت کرد کـه همچنان یک مصری بر مصر فرمانروایی خواهد کرد.

برخی از محققین عقیده دارند شخصیت ذوالقرنین کـه در قرآن ذکر آن رفته‌است، همان اسکندر کبیر مـی‌باشد و دلیل آن را وجود قرائنی درون رمانس اسکندر ذکر کرده‌اند. ذوالقرنین قهرمانی هست که سدی بنا مـی‌کند که تا گروهی مستضعف را درون برابر ستم قوم یأجوج و مأجوج یـاری رساند. سپس درون دنیـای شناخته‌شدهٔ آن روز لشکر مـی‌کشد که تا آب حیـات و جاودانگی را بیـابد و در نـهایت پیـامبر مـی‌شود.

در هند و پاکستان، به‌طور دقیق‌تر درون پنجاب، نام «سکندر» کـه از زبان فارسی برگرفته شده‌است، بیـانگر جوان مستعد نوخاسته است. درون اروپای قرون وسطی، اسکندر از اعضای نـه دلاور به‌شمار مـی‌آمد؛ نـه دلاور گروهی از قهرمانان بودند کـه همـهٔ خصوصیت‌های آرمانی شوالیـه‌گری را داشتند.

تاریخ‌نگاری

به جز چند کتیبه و قطعهٔ بازمانده، نوشته‌هایـانی کـه اسکندر را از نزدیک مـی‌شناختند یـا از خادمان او اطلاعاتی را جمع‌آوری کرده بودند، همـه از مـیان رفته‌است. کالیستنس، تاریخ‌نگار اسکندر؛ بطلمـیوس و نئارخوس، سرداران اسکندر؛ آریستوبولوس، افسر جزء سپاه اسکندر؛ و اونسیکریتوس، سکان‌دار ارشد اسکندر، از جمله هم‌عصران اسکندر بودند کـه شرح حال او را نوشتند. این آثار همـه از بین رفته‌اند اما آثار بعدی کـه بر پایـهٔ آن آثار اولیـه نوشته شده‌اند باقی مانده‌اند. قدیمـی‌ترین آن‌ها دیودور سیسیلی (قرن اول ق م) است. بعد از آن کوئینتوس کورتیوس روفوس (اواسط که تا اواخر قرن اول مـیلادی) هست و بعدی آریـان (قرن اول که تا دوم مـیلادی) و بعدی پلوتارک (قرن اول که تا دوم مـیلادی) و در نـهایت یوستین هست که آثار او متعلق بـه قرن چهارم مـیلادی مـی‌باشد. از مـیان این آثار، آریـان را موثق‌ترین دانسته‌اند زیرا کـه او از آثار بطلمـیوس و آریستوبولوس بـه عنوان منبع بهره‌است. اثر دیودور از لحاظ توثیق درون ردهٔ دوم قرار مـی‌گیرد.

اسکندر درون تاریخ روایی ایران

تصویر اسکندر درون تاریخ روایی ایران شامل دو چهرهٔ کاملاً متفاوت هست که هردوی آن‌ها احتمالاً توسط زرتشتی‌ها نقل شده‌اند و در نتیجه مـی‌توان بـه آن‌ها برچسب «زرتشتی» زد. یکی از این داستان‌ها، اسکندر را با دیدی مثبت به‌تصویر مـی‌کشد و در قالب اسکندر افسانـه‌ای درون متون فارسی تداوم مـی‌یـابد، و به نظر مـی‌رسد کـه این سنت دستکم که تا حدی دارای منشأ غیرایرانی باشد، اما روشن هست که کاملاً با سنت داستان‌سرایی زرتشتیـان ساسانی ادغام شده‌است. دومـین داستان دربارهٔ اسکندر، او را به‌عنوان چهره‌ای «ملعون» (گُجَستَک) و مخرب دین زرتشی توصیف مـی‌کند.[۴] درون متونی از جمله ارداویراف‌نامـه،[۵]بندهشن، دینکرد، زند وهمن یسن، نامـهٔ تنسر، و روایت‌های پهلوی آذرفرنبغ و فرنبغ سروش از اسکندر به‌عنوانی کـه اوستا را سوزاند و در دین زرتشتی گسست و خلل ایجاد کرد، یـاد مـی‌شود.[۴]

این پرسش کـه تصویرهای ذکرشده درون بالا، که تا چه اندازه بر واقعیت‌های عینی استوارند و تا چه مقدار نقش فرهنگی، مذهبی و ملاحظات سیـاسی دوران بعدی درون شکل‌گیری آن‌ها مؤثر بوده‌است، بـه شیوه‌های گوناگونی توسط پژوهشگران پاسخ داده شده‌است. بهرام آنکلِساریـا و گراردو نیولی داستان تخریب متون مقدس زرتشتی توسط اسکندر را حقیقتی تاریخی مـی‌دانند، حال آنکه اکثر پژوهشگران دیگر درون این زمـینـه تردید دارند و «زمان روزگار زندگی زرتشت» و نوشتن اوستا بر «۱۲ هزار پوست» را به‌عنوان افسانـه رد مـی‌کنند.[۴] درون زند وهمن یسن، از اسکندر با لقب «بدکار مسیحی» یـاد مـی‌شود، کـه نشان‌دهندهٔ اختلافات دینی اواخر عصر ساسانی و منازعات زرتشتیـان و مسیحیـان است.

جستارهای وابسته

  • فهرست مشاهیری کـه در اوج شـهرت درگذشتند

منابع

  • ↑ ۱٫۰۱٫۱۱٫۲۱٫۳۱٫۴۱٫۵۱٫۶۱٫۷ CHRONOLOGY OF IRANIAN HISTORY PART 1 iranicaonline.org
  • علیرضا شاهپور شـهبازی. راهنمای مستند تخت جمشید. بنیـاد پژوهشی پارسه-پاسارگاد. چاپ ۱۳۸۴. تهران: انتشارات سفیران و انتشارات فرهنگسرای مـیردشتی، ۱۳۸۴. 19. شابک ‎۴–۶-۹۱۹۶۰–۹۶۴. 
  • Encyclopedia of library and information science, P.P.22-25, Volume 13 By Allen Kent, Harold
  • ↑ ۴٫۰۴٫۱۴٫۲ Kotwal, F. M. and P. G. Kreyenbroek. “ALEXANDER THE GREAT ii. In Zoroastrian Tradition”. In Encyclopædia Iranica. 1982. 
  • ژی‍ن‍ی‍و، ف‍ی‍ل‍ی‍پ. ارداوی‍راف‌ن‍ام‍ه (ارداوی‍رازن‍ام‍ه). ترجمـهٔ ژاله آموزگار. تهران: ان‍ج‍م‍ن ای‍ران‍ش‍ن‍اس‍ی ف‍ران‍س‍ه، ۱۳۸۲. ۴۱–۴۳. 
    • Wikipedia contributors, "Alexander the Great," Wikipedia, The Free Encyclopedia, http://en.wikipedia.org/w/index.php?oldid=571895394 (accessed September 14, 2013).
    • ن
    • ب
    • و
    یونان باستان
    • یک نگاه
    • گاه‌شمار
    • تاریخ
    • جغرافیـا
    دوره‌ها
    • تمدن سیکلدیچ
    • مـینوسی‌ها
    • تمدن مـیسنی
    • قرون تاریک یونان
    • یونان کهن
    • یونان کلاسیک
    • یونان هلنی
    • یونان روم
    جغرافیـا
    • دریـای اژه
    • ای‌الس
    • اسکندریـه
    • انطاکیـه
    • کاپادوکیـه
    • کرت
    • قبرس
    • دوریس
    • افسوس (شـهر)
    • اپیروس
    • داردانل
    • ایونیـا
    • دریـای یونان
    • مقدونیـه باستان
    • مگنا گراسیـا
    • ملط
    • پلوپونز
    • پرگامون
    • پنتوس
    • مستعمرات باستانی یونان
    • پولیس
    • سیـاست
    • نظامـی
    شـهرها
    • آرگوس (یونان)
    • آتن باستان
    • بیزانتیوم
    • خالکیس
    • کورنی
    • مگالوپولیس
    • رودس
    • اسپارت
    • سیراکوز
    • تبای
    سیـاست
    • بوئه‌تارچ
    • بوله
    • کوینون
    • پروکسنی
    • استراتیگوس
    • تاگوس
    • جباریت
    • آمفک‌تیونک لیگ
    آتنی
    • آگورا
    • آرئوپاژ
    • Ecclesia
    • Graphē paranómōn
    • Heliaia
    • استراسیزم
    اسپارتی
    • Apella
    • Ephor
    • Gerousia
    • Harmost
    مقدونی
    • Synedrion
    • Koinon
    نظامـی
    • Wars
    • Athenian military
    • Antigonid Macedonian army
    • Army of Macedon
    • خرکمان
    • Cretan archers
    • Hellenistic armies
    • Hippeis
    • هوپلیت
    • Hetairoi
    • Macedonian phalanx
    • فالانژ (ارتش)
    • Peltast
    • Pezhetairos
    • Sarissa
    • گروه مقدس تبس
    • Sciritae
    • Seleucid army
    • Spartan army
    • Toxotai
    • Xiphos
    • Xyston
    مردم
    فهرست یونانیـان باستان
    فرمانروایـان
    • Kings of Argos
    • Archons of Athens
    • Kings of Athens
    • فهرست شاهان کوماژن
    • دیـادوخوی
    • Kings of Lydia
    • Kings of Macedonia
    • Kings of Paionia
    • سلسله اتالیـه
    • فهرست شاهان پنتوس
    • Kings of Sparta
    • Tyrants of Syracuse
    فلسفه
    • آناکساگوراس
    • آناکسیماندروس
    • آناکسیمنس
    • آنتیستنس
    • ارسطو
    • دموکریت
    • دیوژن کلبی
    • امپدوکلس
    • اپیکور
    • گرگیـاس
    • هراکلیتوس
    • هیپاتیـا
    • لئوکیپوس (فیلسوف)
    • پارمنیدس
    • افلاطون
    • پروتاگوراس
    • فیثاغورث
    • سقراط
    • تالس
    • زنون رواقی
    ادبیـات
    • آیسخولوس
    • ازوپ
    • آلکایوس
    • آرچیلاکس
    • آریستوفان
    • Bacchylides
    • اوریپید
    • هرودوت
    • هزیود
    • Hipponax
    • هومر
    • Ibycus
    • لوثین
    • مناندر
    • مـیمنرموس
    • Panyassis
    • Philocles
    • پیندار
    • پلوتارک
    • پولیبیوس
    • سافو
    • Simonides
    • سوفوکل
    • Stesichorus
    • تئوگنیس
    • توسیدید
    • Timocreon
    • Tyrtaeus
    • کسنوفون
    سایرین
    • Agesilaus II
    • Agis II
    • آلکیبیـادس
    • اسکندر
    • Aratus
    • ارشمـیدس
    • آسپاسیـا
    • دموستن
    • اپامـینونداس
    • اقلیدس
    • ابرخس
    • بقراط
    • لئونیداس
    • Lycurgus
    • لیساندر
    • Milo of Croton
    • مـیلتیـاد
    • Pausanias
    • پریکلس
    • فیلیپ مقدونی
    • فیلوپوئمن
    • پرکسیتلیز
    • بطلمـیوس
    • پیروس اپیروسی
    • سولون
    • تمـیستوکلس
    گروه‌ها
    • Philosophers
    • Playwrights
    • Poets
    • Tyrants
    فرهنگ
    • Ancient Greek tribes
    • Thracian Greeks
    • Ancient Macedonians
    • جامعه
    • فرهنگ
    جامعه
    • Agriculture
    • گاه‌شماری یونانی
    • Clothing
    • Coinage
    • Cuisine
    • Economy
    • پایدیـا
    • Festivals
    • Funeral and burial practices
    • Homouality
    • Law
    • بازی‌های المپیک باستان
    • Pederasty
    • فلسفه یونان باستان
    • Prostitution
    • Religion
    • Slavery
    • Warfare
    • Wedding customs
    • Wine
    • هنر
    • علوم
    • معماری یونان باستان (Greek Revival architecture)
    • Astronomy
    • ادبیـات یونان باستان
    • Mathematics
    • Medicine
    • Music (Musical system)
    • Pottery
    • Sculpture
    • Technology
    • تئاتر یونان باستان
    دین و اعتقاد
    • Funeral and burial practices
    • اساطیر یونانی
      • فهرست شخصیت‌های اسطوره‌های یونانی
    • Temple
    • دوازده ایزد المپ‌نشین
    • Underworld
    اماکن مقدس
    • الوزیس
    • دلفی (شـهر)
    • دلوس
    • دودونا
    • المپ
    • المپیـا
    سازه‌ها
    • Athenian Treasury
    • Lion Gate
    • Long Walls
    • Philippeion
    • Theatre of Dionysus
    • اوپالینوس
    معابد
    • Aphaea
    • معبد آرتمـیس
    • Athena Nike
    • Erechtheion
    • Hephaestus
    • Hera (Olympia)
    • پارتنون
    • Samothrace
    • Zeus (Olympia)
    زبان
    • Proto-Greek
    • Mycenaean
    • Homeric
    • Dialects
      • Aeolic
      • Arcadocypriot
      • Attic
      • Doric
      • Ionic
      • Locrian
      • Macedonian
      • Pamphylian
    • یونانی کوینـه
    الفبا
    • Linear A
    • Linear B
    • Cypriot syllabary
    • الفبای یونانی
    • اعداد یونانی
    • Attic numerals
    فهرست‌ها
    • Cities
      • in Epirus
    • People
    • Place names
    • Stoae
    • Temples
    • Theatres
    • رده
    • درگاه
    • ن
    • ب
    • و
    پادشاهان مقدونیـه باستان
    آرگاد
    • Caranus
    • Coenus
    • Tyrimmas
    • Perdiccas I
    • Argaeus I
    • فیلیپ اول
    • Aeropus I
    • Alcetas I
    • آمونتاس یکم
    • اسکندر یکم
    • Alcetas II
    • Perdiccas II
    • Archelaus I
    • Craterus
    • Orestes / Aeropus II
    • Archelaus II
    • Amyntas II
    • Pausanias
    • Argaeus II
    • Amyntas III
    • Alexander II
    • Perdiccas III
    • آمونتاس چهارم
    • فیلیپ مقدونی
    • اسکندر
    • فیلیپ سوم
    • اسکندر چهارم
    رگنت‌ها
    • Ptolemy of Aloros
    • پردیکاس
    • پیثون و Arrhidaeus
    • آنتیپاتر
    • Polyperchon
    • کاساندر
    دودمان آنتیپاتری
    • کاساندر
    • فیلیپ چهارم
    • اسکندر پنجم
    • آنتیپاتر دوم
    • Antipater Etesias
    • Sosthenes
    دودمان آنتیگونی
    • Demetrius I
    • Antigonus II
    • Demetrius II
    • Antigonus III
    • Philip V
    • پرسئوس مقدونی
    • Andriscus (Philip VI)
    بدون دودمان
    • لوسیماخوس
    • پیروس اپیروسی
    • Ptolemy Keraunos
    • Meleager
    • ن
    • ب
    • و
    عصر هلنیستی
    Argeads
    • فیلیپ مقدونی
    • اسکندر
    • فیلیپ سوم مقدونی
    • اسکندر چهارم
    دودمان آنتیگونی
    • آنتیگون یکم
    • Demetrius I Poliorcetes
    • Antigonus II Gonatas
    • دمتریوس دوم
    • آنتیگونوس سوم
    • Philip V
    • پرسئوس مقدونی
    • Philip VI (pretender)
    دودمان بطلمـیوسی
    • بطلمـیوس یکم سوتر
    • بطلمـیوس دوم
    • Ptolemy III Euergetes
    • Ptolemy IV Philopator
    • بطلمـیوس پنجم
    • Cleopatra I Syra (regent)
    • بطلمـیوس ششم
    • Ptolemy VII Neos Philopator
    • Cleopatra II Philometor Soter
    • Ptolemy VIII Physcon
    • کلئوپاترا سوم
    • بطلمـیوس نـهم لاتیروس
    • Ptolemy X Alexander
    • Berenice III
    • Ptolemy XI Alexander
    • بطلمـیوس دوازدهم
    • Cleopatra VI Tryphaena
    • برنیس چهارم مصر
    • بطلمـیوس سیزدهم
    • بطلمـیوس چهاردهم
    • کلئوپاترا
    • سزاریون
    سلوکیـان
    • سلویکم
    • آنتیوخوس یکم
    • آنتیوخوس دوم
    • سلودوم
    • سلوسوم
    • آنتیوخوس سوم
    • سلوچهارم
    • آنتیوخوس چهارم
    • آنتیوخوس پنجم
    • دیمتریوس یکم
    • الکساندر بالاس
    • دیمتریوس دوم
    • آنتیوخوس ششم
    • تروفون
    • آنتیوخوس هفتم
    • الکساندر دوم
    • سلوپنجم
    • آنتیوخوس هشتم
    • آنتیوخوس نـهم
    • سلوششم
    • آنتیوخوس دهم
    • آنتیوخوس یـازدهم
    • دیمتریوس سوم
    • فیلیپ یکم سلوکی
    • آنتیوخوس دوازدهم
    • آنتیوخوس سیزدهم
    • فیلیپ دوم سلوکی
    لوسیماخوس
    • لوسیماخوس
    دودمان آنتیپاتری
    • کاساندر
    • فیلیپ چهارم مقدونی
    • اسکندر پنجم مقدونی
    • آنتیپاتر دوم مقدونی
    • Antipater Etesias
    • Sosthenes
    سلسله اتالیـه
    • Philetaerus
    • Eumenes I
    • آتالوس اول
    • Eumenes II
    • Attalus II
    • آتالوس فیلومتر
    • Eumenes III
    دولت یونانی بلخ
    • دیودوت
    • Diodotus II
    • اوتیدم یکم
    • Demetrius I
    • Euthydemus II
    • آنیوخوس یکم
    • Pantaleon
    • Agathocles
    • دمتریوس دوم
    • اوکراتید یکم
    • پلاتو
    • اوکراتید دوم
    • هلی‌اکل یکم
    پادشاهی هند-یونانیـان ‏(en)
    • دمتریوس اول
    • آنتیماخوس اول
    • Pantaleon
    • Agathocles
    • Apollodotus I
    • Demetrius II
    • آنتیماخوس دوم
    • Menander I
    • Zoilos I
    • Agathokleia
    • Lysias
    • Strato I
    • Antialcidas
    • Heliokles II
    • Polyxenios
    • Demetrius III
    • Philoxenus
    • Diomedes
    • Amyntas
    • اپاندر
    • Theophilos
    • Peukolaos
    • Thraso
    • Nicias
    • مناندر دوم
    • Artemidoros
    • Hermaeus
    • Archebios
    • Telephos
    • Apollodotus II
    • Hippostratos
    • Dionysios
    • Zoilos II
    • Apollophanes
    • Strato II
    فهرست فرمانروایـان بیتینیـا
    • Boteiras
    • Bas
    • Zipoetes I
    • Nicomedes I
    • Zipoetes II
    • Etazeta (regent)
    • Ziaelas
    • Prusias I
    • Prusias II
    • Nicomedes II
    • Nicomedes III
    • Nicomedes IV
    • Socrates Chrestus
    فهرست شاهان پنتوس
    • مـهرداد اول پنتوس
    • آریوبرزن (پونت)
    • مـهرداد دوم پنتوس
    • مـهرداد سوم (پونت)
    • فارناک یکم پنتوس
    • مـهرداد چهارم پنتوس
    • مـهرداد پنجم پنتوس
    • مـهرداد ششم پنتوس
    • Pharnaces II
    • Darius
    • آرشاک
    • Polemon I
    • Pythodorida
    • Polemon II
    فهرست شاهان کوماژن
    • Ptolemaeus
    • Sames II
    • Mithridates I
    • آنتیوخوس یکم
    • مـهرداد دوم
    • آنتیوخوس دوم
    • مـهرداد سوم
    • آنتیوخوس سوم
    • آنتیوخوس چهارم
    پادشاهان کاپادوکیـه ‏(en)
    • Ariarathes I
    • Ariarathes II
    • Ariamnes II
    • Ariarathes III
    • Ariarathes IV
    • Ariarathes V
    • Orophernes
    • Ariarathes VI
    • Ariarathes VII
    • Ariarathes VIII
    • Ariarathes IX
    • آریوبرزن یکم کاپادوکیـه
    • Ariobarzanes II
    • Ariobarzanes III
    • Ariarathes X
    • Archelaus
    پادشاهی بسفور
    • مـهرداد ششم پنتوس
    • Pharnaces
    • Asander with Dynamis
    • Mithridates II
    • Asander with Dynamis
    • Scribonius’ attempted rule with Dynamis
    • Dynamis with Polemon
    • Polemon with Pythodorida
    • Aspurgus
    • Mithridates III with Gepaepyris
    • Mithridates III
    • Cotys I
    • ن
    • ب
    • و
    شاهنامـهٔ فردوسی
    • شخصیت‌های افسانـه‌ای
    • ایرانیـان
    • پهلوانان ایرانی
    • تورانیـان
    • زنان
    • شاهان
    • جای‌ها
    بخش‌ها
    دیباچه
    دیباچهٔ شاهنامـهٔ فردوسی
    پیشدادیـان
    • پادشاهی گیومرت
    • پادشاهی هوشنگ
    • پادشاهی طهمورت
    • پادشاهی جمشید
    • پادشاهی ضحاک
    • پادشاهی فریدون
    • پادشاهی منوچهر
      • داستان زال و روداوه
    • پادشاهی نوذر
    • پادشاهی زو
    کیـان
    • پادشاهی کیقباد
    • پادشاهی کیکاوس
      • داستان جنگ مازندران
      • داستان جنگ هاماوران
      • داستان رستم و هفت گردان درون شکارگاه افراسیـاب
      • داستان رستم و سهراب
      • داستان سیـاوخش
      • داستان کین سیـاوخش
      • داستان رفتن گیو بـه ترکستان
    • پادشاهی کیخسرو
      • داستان عرض کیخسرو
      • داستان فرود سیـاوخش
      • داستان کاموس کشانی
      • داستان رستم زال با اکوان دیو
      • داستان بیژن با منیژه
      • داستان رزم دوازده‌رخ
      • داستان جنگ بزرگ کیخسرو
    • پادشاهی لهراسپ
      • داستان گشتاسپ با کتایون
    • پادشاهی گشتاسپ
      • داستان جنگ گشتاسپ با ارجاسپ
      • داستان هفتخان اسپندیـار
      • داستان رستم و اسپندیـار
      • داستان رستم با شغاد
    • پادشاهی بهمن
    • پادشاهی همای
    • پادشاهی داراب
    • پادشاهی دارا
    • پادشاهی اسکندر
    اشکانیـان
    • پادشاهی اشکانیـان
    ساسانیـان
    • پادشاهی ارشیر
    • پادشاهی شاپور اردشیر
    • پادشاهی اورمزد شاپور
    • پادشاهی بهرام اورمزد
    • پادشاهی بهرام بهرام
    • پادشاهی بهرام بهرامـیان
    • پادشاهی نرسی
    • پادشاهی اورمزد بزرگ
    • پادشاهی شاپور ذوالاکتاف
    • پادشاهی اردشیر نیکوکار
    • پادشاهی شاپور شاپور
    • پادشاهی بهرام شاپور
    • پادشاهی یزدگرد بزه‌گر
    • پادشاهی بهرام گور
    • پادشاهی یزدگرد بهرام گور
    • پادشاهی هرمزد یزدگرد
    • پادشاهی پیروز یزدگرد
    • پادشاهی بلاش پیروز
    • پادشاهی قباد
    • پادشاهی نوشین‌روان
      • داستان نوش‌زاد با پدرش نوشین‌روان
      • داستان مـهبود وزیر و زروان حاجب
      • داستان طلخند و گو
      • داستان خشم گرفتنری بر بوذرجمـهر و بند او را
    • پادشاهی هرمزد نوشین‌روان
    • پادشاهی خسروپرویز
      • داستان بهرام چوبین با خاقان چین
      • داستان خسرو با شیرین
    • پادشاهی شیرویـه
    • پادشاهی اردشیر شیروی
    • پادشاهی فرایین
    • پادشاهی بوران‌دخت
    • پادشاهی آزرمـی‌دخت
    • پادشاهی فرّخ‌زاد
    • پادشاهی یزدگرد شـهریـار
    دست‌نویس‌ها
    • شاهنامـه بایسنقری
    • شاهنامـه تهماسبی
    • شاهنامـه داوری
    • شاهنامـه دموت
    • شاهنامـه رشیدا
    • شاهنامـه فلورانس
    • شاهنامـه قرچغای خان
    • شاهنامـه قوام‌الدین
    رده درگاه کتاب الگو
    • ن
    • ب
    • و
    فرعون‌ها
    تبارشناسی دودمان: ۴م • ۱۲م • ۱۸م • ۱۹م • ۲۰م • ۲۱م • ۲۵م • ۲۶م • ۲۷م • ۳۱م • بطلمـیوسی
    دورهٔ پیش‌دودمانی
    (پیش از ۳۱۵۰ پ. م.)
    مصر سفلی
    سکیو • خیو • تیو • تش • نـهب • وزنر
    مصر علیـا
    شاه عقرب یکم • ایری هور • کا • شاه عقرب دوم • نارمر
    دورهٔ آغازین دودمانی
    (۲۸۶۶–۳۱۰۰ پ. م.)
    دودمان ۱
    منس • هور آها • دجر • دجت • دِن • آنجیب • سمرخت • قاعا
    دودمان ۲
    هوتپ سخموی • رانب • نینت جر • با • نوب نفر • وِنِگ نبتی • سنج • پریبسن • سخمـیب • نفرکارع یکم • نفرکاسوکار • هوجفای یکم • خسه‌خموی
    پادشاهی کهن
    (۲۱۸۱–۲۶۸۶ پ. م.)
    دودمان ۳
    ساناخت • جوزر • سخم‌خت • خبا • هونی
    دودمان ۴
    سنفرو • خوفو • جدفرع • خفرع • منکورع • شپ‌سسکاف
    دودمان ۵
    اوسرکاف • ساحورع • نفریرکارع کاکای • شپسس‌کارع • نفرفرع • نیوسررع • منکاوحور کایو • جدکارع • اوناس
    دودمان ۶
    تتی • اوسرکارع  • پپی یکم • مرنرع یکم • پپی دوم  • مرنرع دوم  • نیتیکرت♀
    دورهٔ نخست مـیانی
    (۲۰۴۰–۲۱۸۱ پ. م.)
    دودمان‌های ۷ و ۸
    نچرکارع • قاکارع ایبی
    دودمان ۹ و ۱۰
    ختی یکم • مریکارع • ختی ششم
    پادشاهی مـیانـه
    (۱۷۸۲–۲۰۴۰ پ. م.)
    دودمان ۱۱
    منتوهوتپ یکم • اینتف یکم • اینتف دوم • اینتف سوم • منتوهوتپ دوم • منتوهوتپ سوم • منتوهوتپ چهارم
    دودمان ۱۲
    آمنمـهات یکم • سنوسرت یکم • آمنمـهات دوم • سنوسرت دوم • سنوسرت سوم • آمنمـهات سوم • آمنمـهات چهارم • سوبک نفرو♀
    دورهٔ دوم مـیانی
    (۱۵۷۰–۱۷۸۲ پ. م.)
    دودمان ۱۳
    وگاف • آمنی اینتف چهارم • هور • سوبک‌هوتپ دوم • خنجر • سوبک‌هوتپ سوم • نفرهوتپ یکم • سوبک‌هوتپ چهارم • مرنفررع ای • نفرهوتپ دوم
    دودمان ۱۴
    نـهه‌سی • مرجفارع
    دودمان ۱۵
    ششی • یـاکوب‌هر • خیـان • آپوپی • خامودی
    دودمان ۱۶
    چهوتی • نبیریو یکم • ددوموسه یکم
    دودمان ۱۷
    سوبکم‌سف یکم • سوبکم‌سف دوم • اینتف هفتم • تائو یکم • تائو دوم • کاموسه
    پادشاهی نوین
    (۱۰۷۰–۱۵۷۰ پ. م.)
    دودمان ۱۸
    اهمسه یکم • آمنـهوتپ یکم • توتمس یکم • توتمس دوم • حتشپسوت♀ • توتمس سوم • آمنـهوتپ دوم • توتمس چهارم • آمنـهوتپ سوم • آخناتون • اسمنخ‌کارع • توت‌عنخ‌آمون • آیی • هرمـهب
    دودمان ۱۹
    رامسس یکم • ستی یکم • رامسس دوم • مرنپتاه • آمنمسس • ستی دوم • سیپتاه • تااوسرت♀
    دودمان ۲۰
    ست‌ناخت • رامسس سوم • رامسس چهارم • رامسس پنجم • رامسس ششم • رامسس هفتم • رامسس هشتم • رامسس نـهم • رامسس دهم • رامسس یـازدهم
    دورهٔ سوم مـیانی
    (۵۲۵–۱۰۶۹ پ. م.)
    دودمان ۲۱
    اسمندس • آمنم‌نیسو • پسوسنس یکم • آمنم‌اوپه • اوسورکن ارشد • سی‌آمون • پسوسنس دوم
    دودمان ۲۲
    ششونک یکم • اوسورکن یکم • ششونک دوم • تاکلوت یکم • اوسورکن دوم • تاکلوت دوم • ششونک سوم • پامـی • ششونک پنجم • اوسورکن چهارم
    دودمان ۲۳
    پدوباست • ششونک چهارم • اوسورکن سوم • تاکلوت سوم • رودامون • ایوپوت
    دودمان ۲۴
    تفناخت • باکنرانف
    دودمان ۲۵
    پیـانخی • شاباکا • شبیتکو • تاهارکا • تانوت‌آمون
    دودمان ۲۶
    پسامتیخ یکم • نخو • پسامتیخ دوم • وهیب‌رع • آماسیس دوم • پسامتیخ سوم
    دورهٔ پایـانی
    (۵۲۵–۳۳۲ پ. م.)
    دودمان ۲۷
    کمبوجیـه دوم • داریوش بزرگ • خشایـارشا • اردشیر یکم • داریوش دوم
    دودمان ۲۸
    آمـیرتائوس
    دودمان ۲۹
    نفارود یکم • هاکور
    دودمان ۳۰
    نک‌تانبو یکم • تئوس • نک‌تانبو دوم
    دودمان ۳۱
    اردشیر سوم • ارشک • داریوش سوم
    دوران بطلمـیوسی (هلنی)
    (۳۳۲–۳۰ پ. م.)
    دودمان آرگید
    اسکندر • فیلیپ سوم مقدونی • اسکندر چهارم
    دودمان بطلمـیوسی
    بطلمـیوس یکم • بطلمـیوس دوم • بطلمـیوس سوم • بطلمـیوس چهارم • بطلمـیوس پنجم • بطلمـیوس ششم • بطلمـیوس هفتم • بطلمـیوس هشتم • بطلمـیوس نـهم • بطلمـیوس دهم • بطلمـیوس یـازدهم • بطلمـیوس دوازدهم • برنیس چهارم♀ • کلئوپاترای هفتم♀ • بطلمـیوس پانزدهم

    ♀ فرعون مؤنث
    داده‌های کتابخانـه‌ای
    • WorldCat Identities
    • VIAF: 101353608
    • LCCN: n79004067
    • ISNI: 0000 0001 2283 5816
    • GND: 118501828
    • SELIBR: 229496
    • SUDOC: 027417077
    • BNF: cb11946296j (داده‌ها)
    • BIBSYS: 90577037
    • ULAN: 500280655
    • NLA: 35002922
    • NDL: 00620255
    • NKC: jn19981000073
    • ICCU: IT\ICCU\VEAV\023322
    • BNE: XX1031303
    • SNAC: w6p270nw
    برگرفته از «https://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=اسکندر&oldid=24231083»




    [اسکندر - ویکی‌پدیـا، دانشنامـهٔ آزاد ن ارباب ایرانی دهان برده اش]

    نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Wed, 19 Sep 2018 03:01:00 +0000



    دو فایده اتش و اب در زندگی روزمره

    آب - daneshnameh.roshd.ir

    آب ماده ای فراوان درون کره زمـین است. دو فایده اتش و اب در زندگی روزمره بـه شکل های مختلفی همچون دریـا ، دو فایده اتش و اب در زندگی روزمره باران ، رودخانـه و... دو فایده اتش و اب در زندگی روزمره دیده مـی‌شود. آب درون چرخه خود ، مرتباً از حالتی بـه حالت دیگر تبدیل مـی‌شود، اما از بین نمـی‌رود. هر گونـه حیـات محتاج آب مـی‌باشد. انسان ها از آب آشامـیدنی استفاده مـی‌کنند، یعنی آبی کـه کیفیت آن مناسب سوخت و ساز بدن باشد.

    با رشد جمعیت، منابع آب طبیعی درون حال تمام شدن هستند و این مسئله ، سبب نگرانی بسیـاری از دولت‌ها درون سراسر دنیـا شده است. گاهی بدلیل مشکلات کمبود آب ، این ماده را جیره بندی مـی‌کنند که تا مصرف آن را تعدیل نمایند.


    فرمول شیمـیایی آب

    آب نوعی ماده مرکب هست که از دو عنصر اکسیژن و هیدروژن ساخته شده است. آب را جزو دسته مخلوط‌ها طبقه‌بندی نمـی‌کنند، چون خواص آب نـه بـه خواص هیدروژن شبیـه هست و نـه بـه خواص اکسیژن. از ترکیب دو اتم هیدروژن و یک اتم اکسیژن، یک مولکول آب بوجود مـی‌آید. یک قطره آب دارای تعداد بی شماری مولکول آب مـی‌باشد.

    معادله شیمـیایی واکنش بین هیدروژن و اکسیژن و تشکیل آب از قرار زیر است:

    هر مولکول آب دارای یک ناحیـه مثبت و یک ناحیـه منفی هست که این دو ناحیـه درون دو طرف مولکول آب واقع شده‌اند. شیمـیدان‌ها با کمک شواهد بـه این نتیجه رسیده‌اند کـه مولکول آب شکل خطی ندارد، یعنی بـه این صورت نیست کـه دو اتم هیدروژن بصورت خطی درون دو طرف یک اتم اکسیژن قرار گرفته باشند (HــOــH). بلکه مولکول آب حالت خمـیده ای دارد کـه اتم های هیدروژن درون سر مثبت مولکول و اتم های اکسیژن درون سر منفی مولکول آب تجمع پیدا نموده اند.

    اشکال متغیر

    آب درون اشکال متفاوتی بر روی زمـین یـافت مـی‌شود. تنـها ماده ای هست که درون طبیعت بـه هر سه حالت جامد، مایع و گاز وجود دارد. ابرها درون آسمان، موج دریـا، کوه یخی، توده های یخی درون دل کوه ها و منابع آبی زیرزمـینی تنـها چند شکل از آب مـی‌باشند. طی اعمال تبخیر، مـیعان، انجماد و ذوب، آب مرتباً از حالتی بـه حالت دیگر تبدیل مـی‌شود. این پدیده تبدیل آب را چرخه بزرگ آب مـی‌نامند.

    از آنجا کـه بارندگی درون صنعت کشاورزی و همچنین به منظور خود بشر بسیـار با اهمـیت است، بـه اشکال مختلف بارندگی نام های بـه خصوصی اطلاق مـی‌شود. بارندگی معمولاً بصورت باران است. دیگر اشکال آن، تگرگ،برف، مـه و شبنم مـی‌باشند. همچنین، از برخورد نور با قطرات باران، رنگین کمان پدید مـی‌آید.

    آب‌های روی سطح زمـین، نقش های مـهمـی ایفا مـی‌کنند؛ رودخانـه‌ها آب مورد نیـاز کشاورزی را فراهم مـی‌کنند و دریـاها هم وسیله ای به منظور تجارت و مبادله کالاها محسوب مـی‌شوند. توده های یخی و آبشارها هم از دیگر اشکال آب هستند. فرسایش بـه وسیله ی آب، نقش مـهمـی درون شکل محیط زیست ایفا مـی‌کند.

    به علاوه، دره ها و دلتاهای حاصل از رسوبات رودخانـه‌ها، محلی به منظور سکنی گزیدن انسان ها بوده است. آب بـه داخل زمـین هم نفوذ مـی‌کند و آب‌های زیرزمـینی را ایجاد مـی‌کند. آب‌های زیرزمـینی را مـی‌توان با کندن چاه یـا قنات استخراج نمود. البته آب های زیرزمـینی بـه شکل چشمـه یـا چشمـه آب گرم هم بـه سطح زمـین مـی‌آیند.

    آب املاح و مواد معدنی مختلفی دارد کـه بر حسب آن مواد، طعم و مزه اش بسیـار تفاوت مـی‌کند. البته ما انسان‌ها ، خود ، قادریم کـه آشامـیدنی بودن آبی را ارزیـابی کنیم؛ مثلاً از آب شور دریـا و یـا آب‌های بدبوی باتلاق ها استفاده نمـی‌کنیم. بلکه آبی مـی نوشیم کـه سالم بوده و مناسب نیـازهای بدنمان باشد.

    آب خواص مـهمـی دارد کـه در زندگی ما بسیـار با ارزشند. از جمله:
    • حلال بسیـار خوبی است.
    • چگالی بالایی دارد و جالب این کـه وقتی یخ مـی‌زند یـا حرارت مـی‌بیند، چگالی آن کاهش مـی‌یـابد.
    • گرمای تبخیر آب بالاست. یعنی به منظور تبدیل مقدار کمـی آب بـه بخار، گرمای زیـادی لازم است. این خاصیت به منظور بدن ما بسیـار با اهمـیت مـی‌باشد. گرمای اضافی بدن با تبخیر تنـها مقدار کمـی از آب بدن از طریق منافذ پوست تعریق کاسته مـی‌شود.
    • نیروی کشش سطحی آن بـه طور شگفت انگیزی زیـاد است. گهگاه شاهد نشستن حشرات روی سطح آب بوده‌ایم. اگر بـه دقت بـه طرز قرار گرفتن حشره روی سطح آب نگاه کنید، متوجه مـی‌شوید کـه سطح آب زیر پای حشره، مانند یک تشک ابری فرو مـی‌رود؛ اما پاره نمـی‌شود.
    • آب مواد مختلف از جمله شکر و نمک را براحتی درون خود حل مـی‌کند. بسیـاری از واکنش های شیمـیایی تنـها درون حضور آب انجام مـی‌شوند. البته پاره ای مواد با آب مخلوط نمـی‌شوند، مثل لیپیدها و دیگر مواد هیدرات کربن‌دار. غشاء سلولی کـه حاوی لیپیدها و پروتئین است، از این خاصیت آب سود جسته و تعاملات محتویـات سلولی با مواد شیمـیایی خارج سلول را بدقت تحت کنترل دارد.
    • یکی دیگر از خواص جالب آب، حالت جامد آن، یعنی یخ مـی‌باشد. هنگامـی کـه آب بر اثر سرما بـه یخ تبدیل مـی‌شود، انبساط مـی‌یـابد، بدین معنا کـه حجم بیشتری را اشغال مـی‌کند.

      بنابراین، حجمـی از یخ کـه هم‌حجم آب اولیـه است، جرم کمتری دارد. بـه این علت مـی‌گویند کـه چگالی یخ از آب کمتر هست و همـین مسئله باعث مـی‌شود کـه یخ روی آب شناور بماند. درون حالی کـه در بیشتر موارد، چگالی ماده جامد از حالت مایع آن بیشتر است.

      این ویژگی آب سبب مـی‌شود کـه بر خلاف بسیـاری از مایعات، آب از سطح شروع بـه انجماد کند. این پدیده را بارها بـه هنگام شروع یخ زدن آب، درون فریزر منزلتان دیده اید؛ درون زمستان با یخ زدن سطح آب دریـاچه‌ها، لایـه عایقی از یخ ایجاد مـی‌شود کـه این لایـه، از یخ زدن لایـه های زیرین خود جلوگیری مـی‌نماید. درون این شرایط ، ماهی ها و دیگر آبزیـان مـی‌توانند درون مناطق گرم‌تر زیرین بـه حیـات خود ادامـه دهند.

    • دیگر ویژگی غیر عادی آب، ظرفیت گرمایی بالای آن مـی‌باشد. ظرفیت گرمایی یک جسم، مقدار گرمایی هست که بـه جسم مـی‌دهیم که تا دمایش، 1 درجه سانتی گراد افزایش یـابد. جالب هست بدانید کـه مقدار گرمایی کـه لازم هست تا دمای 1 گرم آب را 1 درجه سانتی گراد افزایش دهد، حدود 10 برابر مقدار گرمایی هست که به منظور 1 گرم آهن لازم است.
    وجود هر گونـه حیـات، متکی بـه وجود آب است. آب درون بیشتر فرایندهای متابولیسمـی بدن، نقش حیـاتی دارد. هنگام گوارش غذا، مقادیر قابل توجهی آب مورد استفاده قرار مـی‌گیرد.تقریباً 70 درصد وزن بدن را آب تشکیل مـی‌دهد. به منظور عملکرد درست، بدن ، روزانـه بـه 1 که تا 7 لیتر آب نیـاز دارد البته این مـیزان آب بـه مقدار فعالیت بدن ، دمای هوا ، رطوبت و دیگر عوامل بستگی دارد. آب از طریق ادرار ، مدفوع ، تعریق و همچنین از طریق بازدم بـه شکل بخار آب دفع مـی‌شود.

    بدن انسان بـه آبی نیـاز دارد کـه نمک یـا ناخالصی های دیگر ( مثل باکتری یـا دیگر عوامل بیماری‌زا و یـا مواد شیمـیایی) نداشته باشد. البته برخی مواد محلول درون آب طعم و مزه آن را بهتر هم مـی‌کند. امروزه ، با توجه بـه رشد روز افزون جمعیت ، مـیزان سرانـه آب آشامـیدنی کاهش یـافته است.
    راه حل های تحت بررسی، تولید بیشتر آب ، بهبود توزیع و جلوگیری از هدر رفتن آن مـی‌باشد.

    تحقیقات آماری درون بسیـاری از کشورها نشان مـی‌دهد کـه مـیانگین مصرف روزانـه آب به منظور هر نفر ، حدود 300 لیتر است. درون حالی کـه مصرف نـهان آب به منظور هر نفر ، حدود 6000 لیتر و از قرار زیر مـی‌باشد:
    • آبیـاری کشتزارها و تهیـه و تولید مواد غذایی: دو فایده اتش و اب در زندگی روزمره 2600 لیتر
    • تأمـین انرژی: 2400 لیتر
    • صنایع و معادن: 700 لیتر
    • امور بازرگانی و خدمات: 34 لیتر
    در بسیـاری از کشورها ، آب نوعی منبع استراتژیک محسوب مـی‌شود. بسیـاری از جنگ‌ها از جمله جنگ 6 روزه درون خاور مـیانـه، بر سر بـه دست آوردن منابع آبی بیشتر صورت گرفت. البته کارشناسان، مشکلات بیشتری را هم پیش بینی مـی‌کنند کـه بدلیل رشد جمعیت، آلودگی آب ها و گرم شدن زمـین حادث مـی‌شود.
    آب‌های آشامـیدنی را از چشمـه ها ، قنات ها و یـا چاه ها استخراج مـی‌کنند. بنابراین ، به منظور تولید بیشتر آب ، مـی‌توان چاه‌های بیشتری ساخت. باران و دریـا هم از دیگر منابع آبی هستند کـه البته بـه عنوان آب آشامـیدنی مناسب نیستند. این گونـه آب‌ها را حتما تصفیـه نمود. روش های معروف تصفیـه آب ، تقطیر و جوشاندن مـی‌باشند.
    در بیشتر ادیـان از جمله اسلام، مسیحیت و یـهودیت، آب ماده پاک‌کننده محسوب مـی‌شود. به منظور مثال، درون مسیحیت غسل تعمـید را درون کلیسا با آب انجام مـی‌دهند.

    در بسیـاری ادیـان همچون اسلام نوعی مراسم عبادی وجود دارد کـه در آن ، مرده را با آب پاک شستشو مـی‌دهند (غسل). درون دین اسلام هم تنـها بعد از وضو گرفتن (شستن بخش‌هایی از بدن با آب پاک) مـی توان فریضه نماز را بجا آورد.

    در مذهب شینتو (مذهب ژاپنی) درون تمام مراسم عبادی از آب به منظور پاکیزه ساختن بدن فرد یـا مکان خاصی استفاده مـی‌شود.

    اهمـیت آب درون تولید محصولات گیـاهی غیر قابل انکار است. مـیزان آب موجود درون هر منطقه معرف آن هست که از نظر اقتصادی چه گیـاهی را مـی توان کاشت و چه گیـاهی را نمـی توان. بسیـاری از اعمال حیـاتی گیـاه توسط آب کنترل مـی شود. آب از مواد اصلی تشکیل دهنده یـاخته زنده مـی باشد و مـیزان آن درون بافت های مختلف متفاوت بوده از 2% درون بعضی بذور خشک که تا 40% درون بافت های چوبی درون حال خواب و 95% درون مـیوه های آبدار (مانند هندوانـه) دیده مـی شود. آب هم حلال هست و هم وسیله ای به منظور انتقال مواد درون داخل گیـاه کمبود آب درون گیـاه باعث توقف رشد، و ادامـه این کمبود منجر بـه اختلالات برگشت ناپذیر مـی گردد و گاهی هم موجب مرگ گیـاه مـی شود. این عمل درون نواحی گرم و خشک و گیـاهانی کـه بر اساس ویژگی گونـه ای دارای تبخیر شدید مـی باشند‏، بـه سرعت اتفاق مـی افتد مـیزان مصرف آب درون گیـاهان مختلف متفاوت هست برای مثال به منظور تولید هر گرم ماده خشک درون سوزنی برگها 50 گرم آب و در سبزهای برگی 2500 گرم آب مصرف مـی شود بطورکلی، به منظور بیشتر گیـاهان‏، این مقدار بین 300 که تا 1000 گرم مـی باشد. وقتی گیـاه درون حال رشد هست پیوسته آب از زمـین جذب کرده و از برگ ها آن را تبخیر مـی کند. مـیزان تبخیر آب از سطح برگ بستگی بـه دما‏ جریـان هوا و عوامل دیگری مانند تعداد و چگونگی روزنـه ها‏، رطوبت نسبی هوا و غیره دارد. خورشید ، انرژی لازم را به منظور تبخیر آب از سطح برگ تامـین مـی کند. اگر بین جذب آب و تبخیر تعادل برقرار باشد تمام فرآیندهای گیـاهی بطور طبیعی پیش مـی رود و گرنـه یکی از دو حالت زیر پیش مـی آید :
    الف : اگر مقدار جذب بیشتر از مقدار دفع باشد : این حالت ممکن هست در اثر کم بودن شاخساره نسبت بـه ریشـه، پیرایش (هرس) بی قاعده، حمله آفات و امراض و یـا بالا بودن رطوبت نسبی هوا اتفاق بیفتد درون این حالت فشار آب درون یـاخته ها یـا آوندها بالا مـی رود. علایم عمومـی این حالت، درازی و باریکی و نرمـی ساقه گیـاه و خوابیدگی آن روی زمـین و ترک خوردن مـیوه (به علت بـه هم خوردن رابطه سطح و حجم) است.
    ب : مقدار دفع بیشتر از جذب باشد : این حالت ممکن هست در اثر خشک بودن خاک، کمبود ریشـه نسبت بـه شاخساره، یـا درون اثر جابجا گیـاه پیش بیـاید. این حالت باعث تیرگی رنگ برگها و در صورت ادامـه باعث پژمردگی آنـها و خشک شدن گیـاه مـی شود. کم آبی مزمن درون بعضی از انواع هندوانـه و گوجه فرنگی باعث پوسیدگی گلگاه مـی شود.




    [آب - daneshnameh.roshd.ir دو فایده اتش و اب در زندگی روزمره]

    نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Thu, 19 Jul 2018 22:36:00 +0000



    نقاشی اختیار وازادی

    آب - daneshnameh.roshd.ir

    آب ماده ای فراوان درون کره زمـین است. نقاشی اختیار وازادی دو فایده اتش و اب درون زندگی روزمره بـه شکل های مختلفی همچون دریـا ، نقاشی اختیار وازادی دو فایده اتش و اب درون زندگی روزمره باران ، رودخانـه و... نقاشی اختیار وازادی دو فایده اتش و اب درون زندگی روزمره دیده مـی‌شود. آب درون چرخه خود ، مرتباً از حالتی بـه حالت دیگر تبدیل مـی‌شود، اما از بین نمـی‌رود. هر گونـه حیـات محتاج آب مـی‌باشد. انسان ها از آب آشامـیدنی استفاده مـی‌کنند، یعنی آبی کـه کیفیت آن مناسب سوخت و ساز بدن باشد.

    با رشد جمعیت، منابع آب طبیعی درون حال تمام شدن هستند و این مسئله ، سبب نگرانی بسیـاری از دولت‌ها درون سراسر دنیـا شده است. گاهی بدلیل مشکلات کمبود آب ، این ماده را جیره بندی مـی‌کنند کـه تا مصرف آن را تعدیل نمایند.


    فرمول شیمـیـایی آب

    آب نوعی ماده مرکب هست کـه از دو عنصر اکسیژن و هیدروژن ساخته شده است. آب را جزو دسته مخلوط‌ها طبقه‌بندی نمـی‌کنند، چون خواص آب نـه بـه خواص هیدروژن شبیـه هست و نـه بـه خواص اکسیژن. از ترکیب دو اتم هیدروژن و یک اتم اکسیژن، یک مولکول آب بوجود مـی‌آید. یک قطره آب دارای تعداد بی شماری مولکول آب مـی‌باشد.

    معادله شیمـیـایی واکنش بین هیدروژن و اکسیژن و تشکیل آب از قرار زیر است:

    هر مولکول آب دارای یک ناحیـه مثبت و یک ناحیـه منفی هست کـه این دو ناحیـه درون دو طرف مولکول آب واقع شده‌اند. شیمـیدان‌ها با کمک شواهد بـه این نتیجه رسیده‌اند کـه مولکول آب شکل خطی ندارد، یعنی بـه این صورت نیست کـه دو اتم هیدروژن بصورت خطی درون دو طرف یک اتم اکسیژن قرار گرفته باشند (HــOــH). بلکه مولکول آب حالت خمـیده ای دارد کـه اتم های هیدروژن درون سر مثبت مولکول و اتم های اکسیژن درون سر منفی مولکول آب تجمع پیدا نموده اند.

    اشکال متغیر

    آب درون اشکال متفاوتی بر روی زمـین یـافت مـی‌شود. تنـها ماده ای هست کـه درون طبیعت بـه هر سه حالت جامد، مایع و گاز وجود دارد. ابرها درون آسمان، موج دریـا، کوه یخی، توده های یخی درون دل کوه ها و منابع آبی زیرزمـینی تنـها چند شکل از آب مـی‌باشند. طی اعمال تبخیر، مـیعان، انجماد و ذوب، آب مرتباً از حالتی بـه حالت دیگر تبدیل مـی‌شود. این پدیده تبدیل آب را چرخه بزرگ آب مـی‌نامند.

    از آنجا کـه بارندگی درون صنعت کشاورزی و همچنین بـه منظور خود بشر بسیـار با اهمـیت است، بـه اشکال مختلف بارندگی نام های بـه خصوصی اطلاق مـی‌شود. بارندگی معمولاً بصورت باران است. دیگر اشکال آن، تگرگ،برف، مـه و شبنم مـی‌باشند. همچنین، از برخورد نور با قطرات باران، رنگین کمان پدید مـی‌آید.

    آب‌های روی سطح زمـین، نقش های مـهمـی ایفا مـی‌کنند؛ رودخانـه‌ها آب مورد نیـاز کشاورزی را فراهم مـی‌کنند و دریـاها هم وسیله ای بـه منظور تجارت و مبادله کالاها محسوب مـی‌شوند. توده های یخی و آبشارها هم از دیگر اشکال آب هستند. فرسایش بـه وسیله ی آب، نقش مـهمـی درون شکل محیط زیست ایفا مـی‌کند.

    به علاوه، دره ها و دلتاهای حاصل از رسوبات رودخانـه‌ها، محلی بـه منظور سکنی گزیدن انسان ها بوده است. آب بـه داخل زمـین هم نفوذ مـی‌کند و آب‌های زیرزمـینی را ایجاد مـی‌کند. آب‌های زیرزمـینی را مـی‌توان با کندن چاه یـا قنات استخراج نمود. البته آب های زیرزمـینی بـه شکل چشمـه یـا چشمـه آب گرم هم بـه سطح زمـین مـی‌آیند.

    آب املاح و مواد معدنی مختلفی دارد کـه بر حسب آن مواد، طعم و مزه اش بسیـار تفاوت مـی‌کند. البته ما انسان‌ها ، خود ، قادریم کـه آشامـیدنی بودن آبی را ارزیـابی کنیم؛ مثلاً از آب شور دریـا و یـا آب‌های بدبوی باتلاق ها استفاده نمـی‌کنیم. بلکه آبی مـی نوشیم کـه سالم بوده و مناسب نیـازهای بدنمان باشد.

    آب خواص مـهمـی دارد کـه درون زندگی ما بسیـار با ارزشند. از جمله:
    • حلال بسیـار خوبی است.
    • چگالی بالایی دارد و جالب این کـه وقتی یخ مـی‌زند یـا حرارت مـی‌بیند، چگالی آن کاهش مـی‌یـابد.
    • گرمای تبخیر آب بالاست. یعنی بـه منظور تبدیل مقدار کمـی آب بـه بخار، گرمای زیـادی لازم است. این خاصیت بـه منظور بدن ما بسیـار با اهمـیت مـی‌باشد. گرمای اضافی بدن با تبخیر تنـها مقدار کمـی از آب بدن از طریق منافذ پوست تعریق کاسته مـی‌شود.
    • نیروی کشش سطحی آن بـه طور شگفت انگیزی زیـاد است. گهگاه شاهد نشستن حشرات روی سطح آب بوده‌ایم. اگر بـه دقت بـه طرز قرار گرفتن حشره روی سطح آب نگاه کنید، متوجه مـی‌شوید کـه سطح آب زیر پای حشره، مانند یک تشک ابری فرو مـی‌رود؛ اما پاره نمـی‌شود.
    • آب مواد مختلف از جمله شکر و نمک را براحتی درون خود حل مـی‌کند. بسیـاری از واکنش های شیمـیـایی تنـها درون حضور آب انجام مـی‌شوند. البته پاره ای مواد با آب مخلوط نمـی‌شوند، مثل لیپیدها و دیگر مواد هیدرات کربن‌دار. غشاء سلولی کـه حاوی لیپیدها و پروتئین است، از این خاصیت آب سود جسته و تعاملات محتویـات سلولی با مواد شیمـیـایی خارج سلول را بدقت تحت کنترل دارد.
    • یکی دیگر از خواص جالب آب، حالت جامد آن، یعنی یخ مـی‌باشد. هنگامـی کـه آب بر اثر سرما بـه یخ تبدیل مـی‌شود، انبساط مـی‌یـابد، بدین معنا کـه حجم بیشتری را اشغال مـی‌کند.

      بنابراین، حجمـی از یخ کـه هم‌حجم آب اولیـه است، جرم کمتری دارد. بـه این علت مـی‌گویند کـه چگالی یخ از آب کمتر هست و همـین مسئله باعث مـی‌شود کـه یخ روی آب شناور بماند. درون حالی کـه درون بیشتر موارد، چگالی ماده جامد از حالت مایع آن بیشتر است.

      این ویژگی آب سبب مـی‌شود کـه بر خلاف بسیـاری از مایعات، آب از سطح شروع بـه انجماد کند. این پدیده را بارها بـه هنگام شروع یخ زدن آب، درون فریزر منزلتان دیده اید؛ درون زمستان با یخ زدن سطح آب دریـاچه‌ها، لایـه عایقی از یخ ایجاد مـی‌شود کـه این لایـه، از یخ زدن لایـه های زیرین خود جلوگیری مـی‌نماید. درون این شرایط ، ماهی ها و دیگر آبزیـان مـی‌توانند درون مناطق گرم‌تر زیرین بـه حیـات خود ادامـه دهند.

    • دیگر ویژگی غیر عادی آب، ظرفیت گرمایی بالای آن مـی‌باشد. ظرفیت گرمایی یک جسم، مقدار گرمایی هست کـه بـه جسم مـی‌دهیم کـه تا دمایش، 1 درجه سانتی گراد افزایش یـابد. جالب هست بدانید کـه مقدار گرمایی کـه لازم هست که تا دمای 1 گرم آب را 1 درجه سانتی گراد افزایش دهد، حدود 10 برابر مقدار گرمایی هست کـه به منظور 1 گرم آهن لازم است.
    وجود هر گونـه حیـات، متکی بـه وجود آب است. آب درون بیشتر فرایندهای متابولیسمـی بدن، نقش حیـاتی دارد. هنگام گوارش غذا، مقادیر قابل توجهی آب مورد استفاده قرار مـی‌گیرد.تقریباً 70 درصد وزن بدن را آب تشکیل مـی‌دهد. بـه منظور عملکرد درست، بدن ، روزانـه بـه 1 کـه تا 7 لیتر آب نیـاز دارد البته این مـیزان آب بـه مقدار فعالیت بدن ، دمای هوا ، رطوبت و دیگر عوامل بستگی دارد. آب از طریق ادرار ، مدفوع ، تعریق و همچنین از طریق بازدم بـه شکل بخار آب دفع مـی‌شود.

    بدن انسان بـه آبی نیـاز دارد کـه نمک یـا ناخالصی های دیگر ( مثل باکتری یـا دیگر عوامل بیماری‌زا و یـا مواد شیمـیـایی) نداشته باشد. البته برخی مواد محلول درون آب طعم و مزه آن را بهتر هم مـی‌کند. امروزه ، با توجه بـه رشد روز افزون جمعیت ، مـیزان سرانـه آب آشامـیدنی کاهش یـافته است.
    راه حل های تحت بررسی، تولید بیشتر آب ، بهبود توزیع و جلوگیری از هدر رفتن آن مـی‌باشد.

    تحقیقات آماری درون بسیـاری از کشورها نشان مـی‌دهد کـه مـیـانگین مصرف روزانـه آب بـه منظور هر نفر ، حدود 300 لیتر است. درون حالی کـه مصرف نـهان آب بـه منظور هر نفر ، حدود 6000 لیتر و از قرار زیر مـی‌باشد:
    • آبیـاری کشتزارها و تهیـه و تولید مواد غذایی: نقاشی اختیار وازادی دو فایده اتش و اب درون زندگی روزمره 2600 لیتر
    • تأمـین انرژی: 2400 لیتر
    • صنایع و معادن: 700 لیتر
    • امور بازرگانی و خدمات: 34 لیتر
    در بسیـاری از کشورها ، آب نوعی منبع استراتژیک محسوب مـی‌شود. بسیـاری از جنگ‌ها از جمله جنگ 6 روزه درون خاور مـیـانـه، بر سر بـه دست آوردن منابع آبی بیشتر صورت گرفت. البته کارشناسان، مشکلات بیشتری را هم پیش بینی مـی‌کنند کـه بدلیل رشد جمعیت، آلودگی آب ها و گرم شدن زمـین حادث مـی‌شود.
    آب‌های آشامـیدنی را از چشمـه ها ، قنات ها و یـا چاه ها استخراج مـی‌کنند. بنابراین ، بـه منظور تولید بیشتر آب ، مـی‌توان چاه‌های بیشتری ساخت. باران و دریـا هم از دیگر منابع آبی هستند کـه البته بـه عنوان آب آشامـیدنی مناسب نیستند. این گونـه آب‌ها را حتما تصفیـه نمود. روش های معروف تصفیـه آب ، تقطیر و جوشاندن مـی‌باشند.
    در بیشتر ادیـان از جمله اسلام، مسیحیت و یـهودیت، آب ماده پاک‌کننده محسوب مـی‌شود. بـه منظور مثال، درون مسیحیت غسل تعمـید را درون کلیسا با آب انجام مـی‌دهند.

    در بسیـاری ادیـان همچون اسلام نوعی مراسم عبادی وجود دارد کـه درون آن ، مرده را با آب پاک شستشو مـی‌دهند (غسل). درون دین اسلام هم تنـها بعد از وضو گرفتن (شستن بخش‌هایی از بدن با آب پاک) مـی توان فریضه نماز را بجا آورد.

    در مذهب شینتو (مذهب ژاپنی) درون تمام مراسم عبادی از آب بـه منظور پاکیزه ساختن بدن فرد یـا مکان خاصی استفاده مـی‌شود.

    اهمـیت آب درون تولید محصولات گیـاهی غیر قابل انکار است. مـیزان آب موجود درون هر منطقه معرف آن هست کـه از نظر اقتصادی چه گیـاهی را مـی توان کاشت و چه گیـاهی را نمـی توان. بسیـاری از اعمال حیـاتی گیـاه توسط آب کنترل مـی شود. آب از مواد اصلی تشکیل دهنده یـاخته زنده مـی باشد و مـیزان آن درون بافت های مختلف متفاوت بوده از 2% درون بعضی بذور خشک کـه تا 40% درون بافت های چوبی درون حال خواب و 95% درون مـیوه های آبدار (مانند هندوانـه) دیده مـی شود. آب هم حلال هست و هم وسیله ای بـه منظور انتقال مواد درون داخل گیـاه کمبود آب درون گیـاه باعث توقف رشد، و ادامـه این کمبود منجر بـه اختلالات برگشت ناپذیر مـی گردد و گاهی هم موجب مرگ گیـاه مـی شود. این عمل درون نواحی گرم و خشک و گیـاهانی کـه بر اساس ویژگی گونـه ای دارای تبخیر شدید مـی باشند‏، بـه سرعت اتفاق مـی افتد مـیزان مصرف آب درون گیـاهان مختلف متفاوت هست به منظور مثال بـه منظور تولید هر گرم ماده خشک درون سوزنی برگها 50 گرم آب و درون سبزهای برگی 2500 گرم آب مصرف مـی شود بطورکلی، بـه منظور بیشتر گیـاهان‏، این مقدار بین 300 کـه تا 1000 گرم مـی باشد. وقتی گیـاه درون حال رشد هست پیوسته آب از زمـین جذب کرده و از برگ ها آن را تبخیر مـی کند. مـیزان تبخیر آب از سطح برگ بستگی بـه دما‏ جریـان هوا و عوامل دیگری مانند تعداد و چگونگی روزنـه ها‏، رطوبت نسبی هوا و غیره دارد. خورشید ، انرژی لازم را بـه منظور تبخیر آب از سطح برگ تامـین مـی کند. اگر بین جذب آب و تبخیر تعادل برقرار باشد تمام فرآیندهای گیـاهی بطور طبیعی پیش مـی رود و گرنـه یکی از دو حالت زیر پیش مـی آید :
    الف : اگر مقدار جذب بیشتر از مقدار دفع باشد : این حالت ممکن هست درون اثر کم بودن شاخساره نسبت بـه ریشـه، پیرایش (هرس) بی قاعده، حمله آفات و امراض و یـا بالا بودن رطوبت نسبی هوا اتفاق بیفتد درون این حالت فشار آب درون یـاخته ها یـا آوندها بالا مـی رود. علایم عمومـی این حالت، درازی و باریکی و نرمـی ساقه گیـاه و خوابیدگی آن روی زمـین و ترک خوردن مـیوه (به علت بـه هم خوردن رابطه سطح و حجم) است.
    ب : مقدار دفع بیشتر از جذب باشد : این حالت ممکن هست درون اثر خشک بودن خاک، کمبود ریشـه نسبت بـه شاخساره، یـا درون اثر جابجا گیـاه پیش بیـاید. این حالت باعث تیرگی رنگ برگها و درون صورت ادامـه باعث پژمردگی آنـها و خشک شدن گیـاه مـی شود. کم آبی مزمن درون بعضی از انواع هندوانـه و گوجه فرنگی باعث پوسیدگی گلگاه مـی شود.




    [آب - daneshnameh.roshd.ir نقاشی اختیار وازادی]

    نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Thu, 19 Jul 2018 22:36:00 +0000



    خرابی درب یخچال دوقلوی هیمالیا

    : عیب یـابی و تعمـیر یخچال فریزر

     کاربر Online

    503 کاربر online

    • فیوز سوخته هست : فیوز را تعویض کنید.
    • ولتاژ برق کم هست : ولتاژ پریز برق را با ولت متر اندازه بگیرید. خرابی درب یخچال دوقلوی هیمالیا ولتاژ حتما 10±220 % ولت باشد. خرابی درب یخچال دوقلوی هیمالیا اگر بیش از اندازه بود، خرابی درب یخچال دوقلوی هیمالیا یـا ولتاژ را کم کنید و یـا برقکار را صدا کنید که تا جداگانـه به منظور یخچال سیم کشی کند. اگر باز هم با این کارها ولتاژ تنظیم نشد، یک ترانسفورماتور اتوماتیک درون قسمت ورودی برق ساختمان وصل کنید.
    • خرابی ترموستات : دو سر سیم‌های ورودی و خروجی ترموستات را بـه عمل وصل کنید. اگر واحد کار کرد و اتصالات نیز خوب بود، کنترل سرما (ترموستات) را تعویض کنید.
    • خرابی (بریدگی) سیم برق : یـا لامپ آزمایش یـا آمپرمتر را بـه دو سر سیم‌های خروجی وصل کنید، اگر جریـان از آن عبور نکرد و مدار قطع بود، سیم برق را تعویض کنید.
    • بریدگی مدار برق کمپرسور ، کلید اتوماتیک و یـا کنترل سرما خراب هست : آنـها را تعمـیر یـا تعویض کنید.
    • خرابی از تایمر هست : آن را با لامپ آزمایش یـا آمپرسنج بازدید کنید و در صورت لزوم تایمر را تعویض کنید.
    • باز شدن بیش از حد درب سرد کننده : نسبت بـه بسته یـا تعمـیر درب اقدام کنید.
    • پر بودن بیش از اندازه کابینت کـه ازجریـان طبیعی هوا درون درون آن جلوگیری مـی‌شود : دستورات لازم را بـه استفاده کننده بدهید.
    • قرار غذا‌های گرم یـا داغ درون کابینت : بـه استفاده کننده از فریزر دستورات لازم را بدهید و به او یـادآور شوید کـه غذاها را قبل از آن کـه در درون فریزر گذاشته شوند، حتما درجه حرارتشان برابر دمای محیط باشد.
    • بسته نشدن کامل درون : کابینت را تراز کنید و لاستیک های دور درون را درون صورت لزوم تعویض کنید.
    • روشن ماندن چراغ داخلی : کلید آن را بازدید و در صورت لزوم آن را تعویض کنید.
    • خرابی واحد تنظیم گردش هوای داخل کابینت : دگمـه کنترل را بـه سمت وضعیت سردتر حرکت دهید. گرمکن جریـان یخچال ، دریچه تنظیم جریـان هوا حتما باز شود. اگر کنترل کار نمـی‌کند آن را عوض کنید.
    • قرار گرفتن دگمـه کنترل سرما درون حالتی گرم کـه در نتیجه نمـی‌گذارد دستگاه بـه اندازه کافی کار کند : دگمـه را درون حالت سردتر قراردهید.
    • بد قرار گرفتن شبکه هوای قسمت فریزر : شبکه را بطور صحیح قرار دهید.
    • کار ن پنکه زیر فریزر : پنکه ، کلید آن و یـا سیمـهای معیوب را عوض کنید.
    • بد قرار گرفتن یـا آب بندی نبودن واشر آب بندی کانال‌های هوا : واشرها را بازدید و دوباره آب بندی کنید و یـا درون وضعیت دیگر قرار دهید.
    • قرار گرفتن دگمـه کنترل جریـان هوای کابینت درون سردترین وضعیت : دگمـه را درون وضعیت گرمتر قرار دهید.
    • مانعی سبب شده کـه دریچه تنظیم جریـان هوا درون حالت باز باقی بماند : مانع را برطرف کنید.
    • خرابی کنترل جریـان هوا : کنترل را تعویض کنید.
    • خرابی گرم کن جریـان هوا : گرم کن را تعویض کنید.
    • خرابی کنترل سرما : کنترل را کاملا بازدید و آزمایش نموده و در صورت لزوم تعویض کنید.
    • خرابی موتور پنکه : موتور پنکه را بازدید نموده و در صورت لزوم آن را تعویض کنید.
    • گرفتگی فضای بین پره‌های کف تبخیر کننده بـه وسیله یخ و برفک از گرمکن برفک زدا : سیم ها , ترموستات و یـا کلید اتوماتیک بازدید بـه عمل آورید. هر یک از این قسمت‌ها ممکن هست عامل چنین عیوبی باشد.
    • کمبود مایع سرد کننده : سیستم را از نقطه نطر نشت بازدید کنید و سیستم را تعمـیر ، تخلیـه و دوباره پر کنید.
    • بسته نشدن کامل درون : یخچال را تراز کنید و تنظیم‌های لازم را انجام دهید.
    • بیش از اندازه باز و بسته نمودن درون دستگاه : بـه استفاده کننده دستورات لازم را بدهید.
    • قرار گرفتن دگمـه کنترل سرما درون وضعیت نادرست هست : دگمـه را درون وضعیت گرم‌تر قرار دهید.
    • عدم اتصال صحیح لوله‌های مویین کنترل سرما بـه جداره کلاف تبخیر مـی‌کند : گیره لوله‌ها را محکم کنید و یـا وضعیت آنـها را تغییر دهید.
    • خرابی کنترل دستگاه سرما : این کنترل را بازدید و در صورت لزوم آن را تعویض کنید.
    • جریـان نداشتن هوا درون اطراف بدنـه بـه اندازه کافی و یـا قطع این جریـان بـه وسیله یک مانع : محل سرد کننده را عوض کنید و یـا فاصله آن با دیوار و اشیـای مجاور را زیـاد کنید که تا هوا بهتر جریـان یـابد.
    • بسته نشدن کامل درون : آن را بازدید و تنظیم‌های لازم را انجام دهید.
    • ساختن یخ درون اندازه‌های بزرگ و با پر بیش از حد کابینت : به منظور استفاده کننده شرح دهید کـه پر بیش از اندازه فریزر سبب مـی‌شود سرد کننده بی‌وقفه کار کند که تا دمای لازم به منظور سرد حاصل شود.
    • درست نبودن مقدار ماده سرما زا : مـیزان سرما‌زا کم و یـا زیـاد است. از آن بازدید کنید. دستگاه را تخلیـه و دوباره با گاز مناسب پر کنید.
    • گرمای بیش از اندازه محیط : هوای داخل خانـه را که تا حد امکان تهویـه کنید.
    • خرابی کنترل سرما : آن را بازدید کنید و ببینید آیـا دستگاه عامل کار مداوم سرد کننده هست و درجه حرارت را حفظ مـی‌نماید؟ کنترل را درون صورت لزوم تعویض کنید.
    • خرابی کلید چراغ داخلی : مطمئن شوید کـه چراغ بعد از بسته شدن درون خاموش مـی‌شود، درون صورت لزوم کلید را تعویض کنید.
    • باز ماندن بیش از حد درون : بیش از اندازه درون را باز و بسته نکنید.
    • محکم نبودن سطح زیرین فریزر : سطح زیر فریزر را محکم یـا تقویت کنید.
    • برخورد لوله‌ها با یکدیگر و یـا با بدنـه : وضعیت آنـها را تغییر دهید.
    • تراز نبودن فریزر : فریزر را تراز کنید.
    • لرزش سینی زیر جایخی : وضعیت سینی را تغییر دهید. درون صورت لزوم بین آن یک لایی از جنس فایبر گلاس قرار دهید.
    • برخورد پره‌های پنکه بـه جدار آن و یـا بـه زمـین : وضعیت پنکه را تغییر دهید.
    • برخورد کمپرسور با زمـین : پایـه‌های نصب کمپرسور را تعویض کنید.
    • خرابی رله : رله را تعویض کنید.
    • ضعف یـا خرابی فیوز اتوماتیک یـا حفاظ اضافه جریـان : این دستگاه را تعویض کنید.
    • کمبود ولتاژ : ولتاژ پریز فریزر را با ولت‌متر اندازه بگیرید. حتما 10±240 % ولت باشد. ببینید آیـا وسایل برقی دیگر از همان مدار استفاده مـی کنند و یـا سیم اتصال بـه برق بیش از حد طولانی و یـا کوتاه است.
    • خرابی کمپرسور : قبل از تعویض ، آن را بـه وسیله لامپ آزمایش بازدید کنید و مطمئن شوید اتصال بدنـه ندارد.
    • کلید خوب کار نمـی کند :قبل از تعویض آن را بـه وسیله لامپ آزمایش بازدید کنید و در صورت لزوم تعویض نمایید.
    • خرابی گرمکن برفک‌زا : گرمکن را تعویض نمایید.
    • وجود یخ زیـاد درون سینی زیر جایخی : گرمکن را تعویض کنید.
    تعداد بازدید ها: خرابی درب یخچال دوقلوی هیمالیا 298057




    [: عیب یـابی و تعمـیر یخچال فریزر خرابی درب یخچال دوقلوی هیمالیا]

    نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Thu, 19 Jul 2018 07:27:00 +0000



    چرخه کربس

    چرخه کربس - daneshnameh.roshd.ir

    قندها درون داخل بدن طی واکنشـهایی بـه انرژی و مواد دیگر تبدیل مـی‌شوند. چرخه کربس چرخه کربس یکی از مراحل تخریب قندها هست که طی آن پیرووات حاصل از گلیکولیز بـه انرژی تبدیل مـی‌شود. چرخه کربس پیرووات طی یک سری واکنشـهای منظم اکسید شده بـه استیل تبدیل مـی‌شود. استیل حاصل با کوآنزیم A ترکیب شده استیل کوآنزیم A را مـی‌سازد کـه در ماتریمـیتوکندری بـه ترکیبات ساده‌تر مبدل مـی‌گردد.

    کربس درون سال 1910 مشخص کرد کـه مکانیسم تبدیل پیرووات بـه ترکیبات ساده‌تر طی یک سری واکنشـهای چرخه‌ای صورت مـی‌گیرد این چرخه بـه نام چرخه کربس معروف است. کربس این چرخه را چرخه تری‌کربوکسیلیک اسید (TCA) نامـید.


    پیرووات طی یک سری واکنشـهایی بـه استیل کوآنزیم A تبدیل مـی‌شود. این واکنشـها مستلزم یک مجموعه پیرووات دهیدروژناز و یک سری کوآنزیمـهای اختصاصی مانند تیـامـین پیروفسفات ، چرخه کربس اسیدلیپوئیک FAD و NADH است. استیل کوآنزیم A بوجود آمده با داشتن آرایش فضایی مناسب موجب شروع واکنشـهای چرخه کربس مـی‌شود و با متراکم شدن و اتصال بـه اسید اگزالواستیک و از دست COA ، اسید سیتریک را مـی‌سازد. ماتریمـیتوکندری واجد کلیـه آنزیمـها و کوآنزیمـها و سایر عوامل لازم به منظور انجام چرخش TCA است.
    در طی چرخه کربس چهار مرحله اکسایش انجام مـی‌گیرد کـه منجر بـه خروج دو مولکول CO2 از باقیمانده پیکر قند ، یعنی استیل کوآنزیم A و آزاد شدن مثبت اتم هیدروژن و بالاخره تشکیل مجدد اسید اگزالواستیک مـی‌گردد و این چرخه هشت مرحله دارد کـه عبارتند از:

    مرحله اول

    واکنشی هست که بوسیله آنزیم سیترات سنتتاز کاتالیز مـی‌شود. درون این مرحله ، استیل کوآنزیم A با اگزالواستات کـه ترکیبی چهار کربنی هست ترکیب مـی‌شود و تشکیل سیترات با شش اتم کربن مـی‌دهد.

    مرحله دوم

    سیترات حاصل تحت اثر آنزیم آتاز بـه ایزوسیترات تبدیل مـی‌شود. به منظور ایجاد فرآورده واکنش حتما از یک واکنش واسطه بگذرد بدین معنی کـه ابتدا سیترات با از دست یک مولکول آب بـه سیس آتات تبدیل مـی‌شود و پس این ترکیب با پذیرش یک مولکول آب ، ایزوسیترات مـی‌سازد.

    مرحله سوم

    ایزوسیترات حاصل تحت اثر آنزیم ایزوسیترات دهیدروژناز ، دو هیدروژن متصل بـه C-5 را از دست مـی‌دهد و به شکل کتو درمـی‌آید. همچنین گروه کربوکسیل (C-3) را نیز بـه صورت CO2 آزاد ساخته و آلفاکتوگلوتارات تولید مـی‌کند. این واکنش درون واقع نخستین واکنش از چرخه هست که طی آن CO2 ساخته مـی‌شود.

    مرحله چهارم

    کمپلآنزیمـی آلفاکتوگلوتارات دهیدروژناز ، یک مولکول CO2 از آلفاکتوگلوتارات برمـی‌دارد و با اتصال کوآنزیم A بـه آن سوکسینیل کوآنزیم A مـی سازد. درون این واکنش ، NAD بـه عنوان کوآنزیم شرکت مـی‌کند. این مرحله دومـین مرحله از ساخته شدن CO2 طی چرخه کربس است.

    مرحله پنجم

    مرحله بعد تبدیل سوکسینیل کوآنزیم A بـه سوکسینات هست که بوسیله آنزیم سوکسینیل کوآنزیم A سنتتاز کاتالیز مـی‌شود. اهمـیت این واکنش درون ایجاد ترکیب پر انرژی درون شکل GTP است. پیوند تیواستر موجود درون سوکسینیل کوآنزیم A بر اثر آبکافت با آزادسازی کوآنزیم A مقداری انرژی آزاد مـی‌کند کـه برای سنتز GTP مورد استفاده قرار مـی‌گیرد. GTP سریعا فسفات خود را بـه ADP مـی‌دهد و ATP مـی‌سازد.

    مرحله ششم

    در مرحله بعد سوکسینات حاصل تحت تاثیر کوآنزیم FAD دو پروتون از دست مـی‌دهد و به فومارات تبدیل مـی‌شود. آنزیم سوکسینات دهیدروژناز واکنش را کاتالیز مـی‌کند.

    مرحله هفتم

    با اضافه شدن مولکول آب بـه محل پیوند دو گانـه کـه بوسیله آنزیم فوماراز کاتالیز مـی‌شود L- مالات ایجاد مـی‌گردد.

    مرحله هشتم

    در مرحله آخر آنزیم حالات دهیدروژناز دو هیدروژن از حالات برمـی‌دارد و آن را بـه اگزالواستات تبدیل مـی‌کند و بدین سان چرخه TCA کامل مـی‌گردد.
    از اکسایش یک مولکول پیرووات و تبدیل آن بـه استیل کوآنزیم A و پس وارد شدنش درون چرخه TCA ، سه مولکول CO2 ، یک مولکول GTP و یـا ATPو پنج مولکول کوآنزیم احیـا شده (4 مولکول NADH و یک مولکول FADH2) بوجود مـی‌آیند. بدین ترتیب ، طی چرخه TCA تنـها یک مولکول ترکیب پرانرژی ساخته مـی‌شود. لذا این چرخه بـه تنـهایی مقدار بسیـار کمـی انرژی شیمـیایی آزاد مـی‌سازد.
    : چرخه کربس




    [چرخه کربس - daneshnameh.roshd.ir چرخه کربس]

    نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Thu, 19 Jul 2018 19:30:00 +0000



    میوه با غ

    فهرست مـیوه ها - daneshnameh.roshd.ir

    در اینجا فهرست کلیـه مـیوه های خوراکی وجود دارد. میوه با غ دقت کنید بسیـاری از مـیوه ها کـه از نظر تهیـه غذا جزو سبزیجات محسوب مـی شوند ( مثلا" گوجه فرنگی) درون این قسمت دیده نمـی شوند. میوه با غ همچنین درون اینجا مـیوه های زیـادی وجود دارد کـه خوراکی هستند اما بـه دلایل متعدد، میوه با غ معمول نیستند.


    مـیوه های مناطق معتدل درون تمام جهان روی درختان یـا درختچه های چوبی ویـا گیـاهان بالاروند وجود دارند. این مـیوه ها درون مناطق گرمسیری بـه اندازه کافی رشد نمـی کنند چون هر سال قبل از گل نیـاز بـه یک دوره هوای خنک ( شرایط خنک کننده) دارند. سیب ، گلابی ، گیلاس و آلو بـه علت سازش پذیری‌اشان ، گسترده ترین کشت و مصرف را درون جهان دارا هستند. مـیوه های زیـاد دیگری وجود دارد کـه بصورت منطقه ای مـهم هستند اما ارزش تجاری چندانی ندارند. انواع بسیـار زیـادی از گیـاهان کوچک موجود درون این فهرست از بین گیـاهان خودرو ( وحشی) جمع آوری شده اند ؛ فقط بـه این علت کـه آنـها درون دوران نوسنگی وجود داشتند.

    خانواده روزاسیـا هم از نظر تعداد و هم از نظر اهمـیت درون صدر مـیوه های مناطق معتدل قرار دارند. مـیوه هــای شفت دار، هسته دار، خاردار و توت فرنگی از اعضاء خانواده روزاسیـا هستند.

    مـیوه های شفت دار :


    مـیوه های هسته دارشفتهای نوع Prunus:
    • زرد آلو
    • گیلاس ؛ شیرین ، ترش و انواع وحشی (Prunus avium, P. cerasus و ...)
    • آلو ؛ کـه شامل چندین گونـه وحشی و کشاورزی هست ؛ و خشک شده آنرا آلو خشک مـی نامند.
    • هلو ؛ و گونـه آن شلیل ( prunus persica)
    • پیوند گونـه های قبلی ، مانند pluot

    گیلاس درون کاربرد غیرتخصصی بـه معنی تمامـی مـیوه های کوچک هست که کل آنـها قابل خوردن و فاقد هسته های آزار دهنده مـی باشند.مـیوه های خاردار ، مـیوه های مرکب رده Rubus برخی از معروف ترین توتهای کاذب هستند:
    توتهای تک برچه ای توسط خانواده ورسک کـه بسیـاری از آنـها بـه ندرت درون فراشمالگان دیده مـی شوند نوع حاکم مـی باشند :
    سایر توتها ( جدا از ورسک) :
    بعضی از مـیوه های بومـی آسیـا کـه تا قرن بیستم درون نواحی دیگر رایج نبودند :
    برخی از گیـاهان بومـی آمریکای شمالی کـه خیلی کم خورده مـی شوند :
    • توتی Shepherdia argenta کـه بصورت وحشی درون دشتهای کانادا مـی روید.
    • توت گلوگیر . Aronia spp
    • انگور آمریکایی : میوه با غ گونـه های آمریکای شمالی ( مثلا" Vitis labrusca) و پیوندیـهای آمریکایی – اروپایی درون محلی کـه Vitis vinifera درون برابر سرما مقاومت ندارد رشد مـی کنند و بعنوان گیـاهان پیوندی مورد استفاده قرار مـی گیرند.
    • ازگیل کانادایی یـا زالزالک وحشی کـه در کانادا کشت مـی شود Amelanchier spp
    • پاپائو یـا خربزه درختی (Asimina triloba نباید با Carica papaya کـه در بعضی گویشـهای انگلیسی pawpaw نامـیده مـی شود اشتباه شود).
    • خرمالو آمریکایی (Diospyros virginiana)

    چند نوع از کاکتوسها مـیوه های خوراکی دارند کـه برای برخی از مردم بومـی آمریکا غذای سنتی مـهمـی هستند:
    • مـیوه گلابی شکل گیـاه زبان مادر شوهر
    • ساگوارو

    تعدادی استثنا درباره این تعریف کـه : مـیوه های مناطق معتدل بر روی گیـاهان چوبی چند ساله رشد مـی کنند ، عبارتند از :
    مـیوه های کاذب از نظر گیـاه شناسی بـه هیچ وجه مـیوه محسوب نمـی شوند اما درون آشپزی بـه شکل مـیوه کاربرد دارند:
    مـیوه های موجود درون این طبقه بندی درون برابر سرمای شدید مقاوم مقاوم نیستند ( مانند مـیوه های مناطق معتدل کـه در بالا بـه آنـها اشاره شد) با این حال درون بعضی سرماهای بی موقع مقاومت کرده و احتمالا" شرایط خنک کننده( chilling requirement) متوسطی دارند. جالب ترین مـیوه ها درون این مـیان انواع بومـی مدیترانـه ای هستند :
    بعضی از مـیوه های رده مـهم مرکبات استوایی بوده و هیچ مقاومتی درون برابر سرما ندارند. تمامـی گونـه های متداول تجاری که تا حدی درون برابر سرماهای بی موقع مقاوم هستند :
    مـیوه های دیگری از مناطق نیمـه حاره ای :
    مـیوه های استوایی بـه هر شکلی روی گیـاه مـی رویند و تنـها ویژگی مشترک آنـها عدم مقاومت درون برابر سرما مـی باشد.
    زیتون ـ پسته




    [فهرست مـیوه ها - daneshnameh.roshd.ir میوه با غ]

    نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Thu, 19 Jul 2018 01:44:00 +0000



    بلاک مخاطب در imo

    فهرست مـیوه ها - daneshnameh.roshd.ir

    در اینجا فهرست کلیـه مـیوه های خوراکی وجود دارد. بلاک مخاطب در imo مـیوه با غ دقت کنید بسیـاری از مـیوه ها کـه از نظر تهیـه غذا جزو سبزیجات محسوب مـی شوند ( مثلا" گوجه فرنگی) درون این قسمت دیده نمـی شوند. بلاک مخاطب در imo مـیوه با غ همچنین درون اینجا مـیوه های زیـادی وجود دارد کـه خوراکی هستند اما بـه دلایل متعدد، بلاک مخاطب در imo مـیوه با غ معمول نیستند.


    مـیوه های مناطق معتدل درون تمام جهان روی درختان یـا درختچه های چوبی ویـا گیـاهان بالاروند وجود دارند. این مـیوه ها درون مناطق گرمسیری بـه اندازه کافی رشد نمـی کنند چون هر سال قبل از گل نیـاز بـه یک دوره هوای خنک ( شرایط خنک کننده) دارند. سیب ، گلابی ، گیلاس و آلو بـه علت سازش پذیری‌اشان ، گسترده ترین کشت و مصرف را درون جهان دارا هستند. مـیوه های زیـاد دیگری وجود دارد کـه بصورت منطقه ای مـهم هستند اما ارزش تجاری چندانی ندارند. انواع بسیـار زیـادی از گیـاهان کوچک موجود درون این فهرست از بین گیـاهان خودرو ( وحشی) جمع آوری شده اند ؛ فقط بـه این علت کـه آنـها درون دوران نوسنگی وجود داشتند.

    خانواده روزاسیـا هم از نظر تعداد و هم از نظر اهمـیت درون صدر مـیوه های مناطق معتدل قرار دارند. مـیوه هــای شفت دار، هسته دار، خاردار و توت فرنگی از اعضاء خانواده روزاسیـا هستند.

    مـیوه های شفت دار :


    مـیوه های هسته دارشفتهای نوع Prunus:
    • زرد آلو
    • گیلاس ؛ شیرین ، ترش و انواع وحشی (Prunus avium, P. cerasus و ...)
    • آلو ؛ کـه شامل چندین گونـه وحشی و کشاورزی هست ؛ و خشک شده آنرا آلو خشک مـی نامند.
    • هلو ؛ و گونـه آن شلیل ( prunus persica)
    • پیوند گونـه های قبلی ، مانند pluot

    گیلاس درون کاربرد غیرتخصصی بـه معنی تمامـی مـیوه های کوچک هست کـه کل آنـها قابل خوردن و فاقد هسته های آزار دهنده مـی باشند.مـیوه های خاردار ، مـیوه های مرکب رده Rubus برخی از معروف ترین توتهای کاذب هستند:
    توتهای تک برچه ای توسط خانواده ورسک کـه بسیـاری از آنـها بـه ندرت درون فراشمالگان دیده مـی شوند نوع حاکم مـی باشند :
    سایر توتها ( جدا از ورسک) :
    بعضی از مـیوه های بومـی آسیـا کـه که تا قرن بیستم درون نواحی دیگر رایج نبودند :
    برخی از گیـاهان بومـی آمریکای شمالی کـه خیلی کم خورده مـی شوند :
    • توتی Shepherdia argenta کـه بصورت وحشی درون دشتهای کانادا مـی روید.
    • توت گلوگیر . Aronia spp
    • انگور آمریکایی : بلاک مخاطب در imo مـیوه با غ گونـه های آمریکای شمالی ( مثلا" Vitis labrusca) و پیوندیـهای آمریکایی – اروپایی درون محلی کـه Vitis vinifera درون برابر سرما مقاومت ندارد رشد مـی کنند و بعنوان گیـاهان پیوندی مورد استفاده قرار مـی گیرند.
    • ازگیل کانادایی یـا زالزالک وحشی کـه درون کانادا کشت مـی شود Amelanchier spp
    • پاپائو یـا خربزه درختی (Asimina triloba نباید با Carica papaya کـه درون بعضی گویشـهای انگلیسی pawpaw نامـیده مـی شود اشتباه شود).
    • خرمالو آمریکایی (Diospyros virginiana)

    چند نوع از کاکتوسها مـیوه های خوراکی دارند کـه به منظور برخی از مردم بومـی آمریکا غذای سنتی مـهمـی هستند:
    • مـیوه گلابی شکل گیـاه زبان مادر شوهر
    • ساگوارو

    تعدادی استثنا درباره این تعریف کـه : مـیوه های مناطق معتدل بر روی گیـاهان چوبی چند ساله رشد مـی کنند ، عبارتند از :
    مـیوه های کاذب از نظر گیـاه شناسی بـه هیچ وجه مـیوه محسوب نمـی شوند اما درون آشپزی بـه شکل مـیوه کاربرد دارند:
    مـیوه های موجود درون این طبقه بندی درون برابر سرمای شدید مقاوم مقاوم نیستند ( مانند مـیوه های مناطق معتدل کـه درون بالا بـه آنـها اشاره شد) با این حال درون بعضی سرماهای بی موقع مقاومت کرده و احتمالا" شرایط خنک کننده( chilling requirement) متوسطی دارند. جالب ترین مـیوه ها درون این مـیـان انواع بومـی مدیترانـه ای هستند :
    بعضی از مـیوه های رده مـهم مرکبات استوایی بوده و هیچ مقاومتی درون برابر سرما ندارند. تمامـی گونـه های متداول تجاری کـه تا حدی درون برابر سرماهای بی موقع مقاوم هستند :
    مـیوه های دیگری از مناطق نیمـه حاره ای :
    مـیوه های استوایی بـه هر شکلی روی گیـاه مـی رویند و تنـها ویژگی مشترک آنـها عدم مقاومت درون برابر سرما مـی باشد.
    زیتون ـ پسته




    [فهرست مـیوه ها - daneshnameh.roshd.ir بلاک مخاطب در imo]

    نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Thu, 19 Jul 2018 01:44:00 +0000



    نقاشی درباره ی امر به معروف و نهی از منکر

    چند راه‌کار اجرایی به منظور ارتقاء نقش تربیتی مدارس (مرتبط با ...

         درون نظام آموزش و پرورش کشور چه درون دانشگاه‌ها و چه درون مدارس، نقاشی درباره ی امر به معروف و نهی از منکر نـه تنـها هنوز موضوع تربیت و پرورش از جایگاه بایسته و شایسته خود برخوردار نیست، بلکه شیوه و فرآیند آموزش نیز با مشکلات فراوان مواجه است، چرا کـه به علل مختلف عمدتاً غیرموجه، تمام تلاش متربیـان صرفاً بر حفظ (نـه یـادگیری) دروس و اخذ نمره و کوشش بسیـاری از اساتید و مربیـان نیز بر رفع تکلیف درون انجام وظیفه تدریس متمرکز است.

    در واقع بررسی نتایج تحصیلی دانشجویـان و دانش‌آموزان درون سنوات گذشته حکایت از آن دارد کـه به‌رغم اقدامات صورت گرفته به منظور بهبود نظام آموزشی، در اکثر موارد همچنان پرورش روحی، اخلاقی و معنوی و حتی مـهارت‌آموزی، یـادگیری و درک مطالب درون دانشگاه‌ها مدارس و سایر مراکز آموزشی، محلی از اِعراب ندارد و به همـین دلیل هدف‌های تعیین شده به منظور انسان‌سازی یـا کادرسازی تراز انقلاب هنوز بـه شکل کامل محقق نشده است.

    اگرچه درون برخی از متون درسی، بعضی از واژه‌های اسلامـی گنجانده شده و برخی از تکنیک‌های یـادگیری لحاظ شده است، اما بیشتر کتب از نظر محتوایی با نیـازهای علمـی روز و همچنین اصول و ارزش‌های اسلامـی فاصله زیـادی دارند، با توجه بـه تغییرات مکرر و الگوبرداری از مدل‌های غربی و شرقی، درون پاره‌ای از موارد به‌قدری کار تدوین متون ناشیـانـه انجام مـی‌شود، کـه در کتب درسی نـه دیگر مفهوم درستی از محتوا و ارزش‌های اسلامـی یـافت مـی‌شود و نـه از شاخصه‌های ایرانی و نـه حتی از یـافته‌های علمـی و فنی اروپایی و غربی خبری هست.

    با آنکه از فرصت‌ها و ظرفیت‌های متعدد و متنوعی به منظور آموزش و به‌خصوص پرورش آینده‌سازان کشور برخورداریم، اما معمولاً از حداقل آنـها بهره مـی‌بریم. نقاشی درباره ی امر به معروف و نهی از منکر به‌نظر مـی‌رسد انحراف از آنجا شروع مـی‌شود کـه کارشناسان ما بـه علت عدم شناخت کافی از مبانی اسلامـی، بـه جای بهره بردن از مشارکت توأمان متخصصین حوزه و دانشگاه به منظور طراحی یک الگوی کاملاً ایرانی اسلامـی، همواره تلاش مـی‌کنند که تا به اصطلاح با بومـی‌سازی مدل‌های موجود، طرحی نو دراندازند و این مفهوم بدان معناست کـه ما هنوز مفهوم کار تیمـی را درک نکرده و به خودباوری لازم به منظور الگوسازی نیز دست نیـافته‌ایم.

    صرف‌نظر از اقدامات راهبردی و بنیـادینی کـه باید درون جهت بهینـه‌سازی محتوای نظام آموزشی و متون درسی صورت بپذیرد، اقدامات اجرایی مختلف و در عین حال اثرگذاری به منظور تربیت و پرورش نسل جوان و نوجوان نیز وجود دارد کـه با کمترین هزینـه قابل اجراست و این درون حالی هست که، معمولاً انجام همـین اقدامات کوچک و کم هزینـه نیز مورد غفلت واقع مـی‌شوند.

    پیشنـهادات ذیل؛ تنـها بخشی از اقداماتی هست که مـی‌تواند درون این جهت و برای کمک بـه رفع این نقیصه و ارتقاء کیفی تعلیم و تربیت و به‌ویژه پرورش دانش‌آموزان مؤثر واقع شود.

    اگرچه ممکن هست خیلی از موارد جزئی تلقی شوند و یـا بـه اَشکال مختلف درون برنامـه‌های فعلی مدارس پیش‌بینی یـا قبلاً بـه نوعی اجرا شده باشند، اما قطعاً احیـاء و اجرای مشارکتی این موارد با همراهی و همکاری اولیـاء محترم، دانش‌آموزان و به‌خصوص اساتید و معلمـین محترم، نقش مؤثری درون ایجاد انگیزه و تعالی اخلاقی و رشد فکری و علمـی دانش‌آموزان خواهد داشت و انشاالله قرب الهی و رضایت بیش از پیش اولیـاء و مربیـان و نیز عامـه مردم را درون پی خواهد داشت و به الگویی برتر درون نظام آموزشی کشور تبدیل خواهد شد.

    مشارکت دانش‌آموزان درون مدیریت امور مدرسه:

    مشارکت فراگیر دانش‌آموزان و اولیـاء محترم درون برخی از امور مدیریتی مدرسه از طریق تشکیل شورای عالی دانش‌آموزی مدرسه و برگزاری جلسات مشترک و منظم با دستور کار مشخص و با حضور و هدایت مدیر و مربیـان مدارس و منتخب اولیـاء و حضور فعال اعضای شورای دانش‌آموزای و سازماندهی تیم‌های مختلف عملیـاتی به منظور پیگیری و اجرایی نمودن مصوبات این شورا، تمرین عملی خوبی هست برای تربیت مدیرانی کـه قرار هست سکان اداره آینده کشور را بر عهده بگیرند.

    این تیم‌ها مـی‌توانند با استفاده از عناوین پرطمطراق و جذاب به منظور دانش‌آموزان، در زمـینـه موضوعاتی مانند؛ تیم برنامـه‌های علمـی، آموزشی و پژوهشی، تیم برنامـه‌ریزی مناسبت‌ها، تیم برنامـه‌ریزی به منظور زیباسازی محیط مدرسه، تیم ارزیـابی فعالیت‌های مدرسه، تیم ارزیـابی عملکرد مربیـان (به شکل هدایت شده از سوی دانش‌آموزان و اولیـاء) و امثال آن درون جهت ترویج کار تیمـی و گروهی تشکیل شود.

    انتخاب تیم‌ها مـی‌تواند با کمک اولیـاء و مربیـان محترم، بر اساس معیـارهای هدفمند و از قبل تعیین شده و یـا از طریق برگزاری انتخابات درون مدرسه توسط تیم‌های مطمئن دانش‌آموزی (از مقاطع مختلف) به منظور جمع‌آوری، شمارش آراء و استخراج نتایج انجام شود، که تا هم دانش‌آموزان با فرآیند رأی‌گیری آشنا ‌شوند و هم قابلیت مسئولیت‌پذیری و هم ویژگی‌های شخصیتی آنـها درون جهت کدرسازی ارتقاء یـابد.

    برخی از مصادیق و نمونـه تصمـیم‌گیری و تصمـیم‌سازی دانش‌آموزی عبارتند از:

    • برنامـه‌ریزی به منظور رأی‌گیری درون مورد تعیین رنگ و نوع لباس فرم مدرسه از طریق؛ نمایش چند مدل لباس مناسب کارشناسی شده (حتی‌المقدور شیک و با رنگ شاد) با کدگذاری مشخص به منظور مقطع تحصیلی مختلف (در اواخر سال تحصیلی) و جمع‌آوری نظر دانش‌آموزان به منظور انتخاب رنگ و مدل موردنظر و تعیین رنگ و مدل حائز اکثریت بـه عنوان مدل برگزیده سال تحصیلی بعد.
    • برنامـه‌ریزی به منظور تعیین نوع و حتی مدل رنگ‌آمـیزی و تزئین کلاس‌ها، راهروها، حیـاط و سالن مدرسه با اتکاء بـه نظر افراد کارشناس (جامعه‌شناس و روانشناس) و خلاقیت و اخذ نظر دانش‌آموزان.
    • برنامـه‌ریزی درون مورد برنامـه مناسبت‌های ملی و مذهبی درون مدرسه با مشارکت دانش‌اموزان و اولیـاء.
    • تیم جمع‌آوری و تجزیـه و تحلیل نظرات، پیشنـهادات و انتقادات دانش‌آموزان و اولیـاء.

    واگذاری مسئولیت‌ اجرای برخی از کارها بـه دانش‌آموزان:

         علاوه بر مشارکت دانش‌آموزان درون فرآیند تصمـیم‌سازی و تصمـیم‌گیری مدرسه، این امکان وجود دارد کـه برای آشنا ساختن آنـها با امور اجرایی و عملیـاتی، اداره برخی از این امور مدرسه درون موضوعات مختلف مانند آنچه درون ذیل مورد اشاره قرار گرفته نیز بـه دانش‌آموزان منتخب و واجد شرایط واگذار شود.

    • نظافت محیط مدرسه و حتی سرویس‌های بهداشتی بـه شکل نوبه‌ای به منظور همـه دانش‌آموزان و یـا بـه شکل تنبیـهی به منظور دانش‌آموزان بی‌انضباط و تعیین سرتیم از بین دانش‌آموزان ممتاز.
    • تشکیل تیم‌های تدریس تقویتی و تجدیدی دروس(کمک مربی)، با کمک دانش‌آموزان ممتاز به منظور کمک بـه دانش‌آموزان ضعیفتر درون محیط مدرسه یـا درون منازل و یـا درون مساجد محله.
    • تشکیل تیم تعمـیر و نگهداری تجهیزات و تأسیسات با کمک اولیـاء و همراهی دانش‌آموزان.
    • تشکیل تیم‌های مشارکت اجتماعی مانند؛ حفاظت از محیط زیست، هشداردهنده اجرای قوانین ترافیکی، حراست از اموال عمومـی، امر بـه معروف و نـهی از منکر دانش‌آموزی، صرفه‌جویی، راهکاریـابی و …. نقاشی درباره ی امر به معروف و نهی از منکر .
    • تشکیل انواع تیم‌های هنری مانند؛ سرود و تئاتر، فیلم‌سازی ۱تا ۵ دقیقه‌ای با دوربین یـا موبایل و تبلت، طراحی بازی رایـانـه‌ای، تهیـه کلیپ، تهیـه پاورپوینت آموزشی و کمک‌آموزشی.
    • تشکیل شورای ورزش مدرسه و ایجاد تیم‌های آمادگی جسمانی و اجرای برنامـه‌های آموزشی درون زمـینـه ورزش درون موضوعاتی مانند؛ فوتبال، والیبال، طناب‌کشی، شطرنج و …. .
    • تشکیل تیم‌های تحقیق و پژوهش علمـی و اجتماعی، ایده‌یـابی خلاقانـه و ….. .
    • واگذاری مسئولیت اداره نمازخانـه، کتابخانـه، کارگاه و آزمایشگاه بـه دانش‌آموزان واجد شرایط.
    • تیم گردآوری، دسته‌بندی، بررسی و ارزیـابی پیشنـهادات و انتقادات درون امور مختلف مدرسه ومحیطزندگی.

    ج- برگزاری و گسترش مسابقات هدفمند:

    برگزاری مسابقات هدفمند یکی از ابزارهای سهل‌الوصولی است، کـه مـی‌تواند علاوه بر جنبه تفریحی، بـه شکل هوشمندانـه‌تری برایب اه آموزشی و تربیتی نیز مورد استفاده قرار گیرد.

    • مسابقات مذهبی مانند؛ قرآن، اذان، احکام، مداحی و حدیث به منظور نـهادینـه‌سازی مفاهیم اسلامـی.
    • برگزاری انواع مسابقات ورزشی جمعی و انفرادی به منظور ایجاد آمادگی جسمانی و تمرین کار تیمـی.
    • برگزاری مسابقات هدفمند تستی درون زمـینـه‌های مختلف به منظور کمک بـه ارتقاء سطح علمـی.
    • برگزاری مسابقات تفریحی و نشاط آفرین و روحیـه‌بخش درون جهت بارورسازی نیروی درونی دانش‌آموزان.
    • مسابقه نوشتن زندگینامـه و خاطره درون جهت تمرین مستندسازی فعالیت‌های اجتماعی و به‌ویژه علمـی.
    • مسابقات داستان‌نویسی، شعر، خطاطی و نقاشی به منظور کمک بـه ارتقاء دانش عرصه هنری کشور.
    • مسابقه طراحی وبلاگ و طراحی بازی‌ها و برنامـه‌های رایـانـه‌ای به منظور کمک بـه استفاده بهینـه از فن‌آوری.
    • مسابقه طراحی ابزار کاربردی و مکانیزه‌سازی فعالیت‌ها درون جهت شکوفایی استعدادها و خلاقیت‌ها.
    • برگزاری مسابقه انشاء‌نویسی و تشکیل تیم ارزیـابی محتوای انشاء، با مشارکت دانش‌آموزان و هدایت مربیـان درون موضوعاتی مانند؛ آثار دینداری و اجرای احکام الهی، دین‌شناسی، ضرورت قانونمداری قانونگرایی، فرهنگ شـهرنشینی و آپارتمان‌نشینی، حفاظت از محیط‌زیست، حراست از اموال عمومـی، مسئولیت‌پذیری و پاسخگویی، احترام بـه بزرگترها و حقوق والدین، نقش امربه‌معروف و نـهی‌ازمنکر درون سلامت جامعه، فواید کار تیمـی، خودباوری و الگوسازی، اه و ابزار و روش‌های تهاجم فرهنگی دشمن، شناخت نخبگان و دانشمندان ایرانی و اسلامـی و دستاوردهای آنـها به منظور کمک بـه رشد علمـی و فکری و فرهنگی دانش‌آموزان.

    نخبه‌یـابی، نخبه‌گزینی و نخبه‌پروری:

    بی‌شک موضوع تربیت و پرورش نباید بـه گروه خاصی از دانش‌آموزان محدود شود، اما طبیعتاً کادرسازی تراز انقلاب فقط درون مورد افراد مستعد و واجدشرایط ممکن خواهد بود، استعدادهایی کـه باید شناسایی و کشف شده و با انجام اقدتمات مشابهی کـه در این مقاله بـه آنـها پرداخته شد، زمـینـه به منظور رشد بهینـه آنـها با انجام اقدامات ذیل فراهم گردد.

    • ایده‌یـابی و ایده‌پردازی خلاقانـه به منظور کشف استعدادها
    • شناسایی و ترغیب استعدادها به منظور هدف‌گذاری منطقی
    • نخبه یـابی، نخبه‌گزینی و نخبه پروری و الگو‌سازی
    • ترغیب دانش‌آموزان بـه تعیین، تدوین و ارائه اه آینده
    • برگزاری همایش‌های علمـی سه ماهه به منظور گزارش‌دهی و ارائه عمومـی کارهای علمـی و پژوهشی متناسب با محیط مدرسه و شخصیت دانش‌آموزان توسط افراد برگزیده

    استفاده بهینـه از ابزار تشویق و تقدیر:

    در اسلام آیـات، احادیث و روایـات مختلفی درون مور شکرگذاری و تشویق و تقدیر از کار خوب دیگران، به‌ویژه درون مورد کودکان، نوجوانان و جوانان وحتی بزرگسالان وجود دارد و بی‌شک استفاده بهینـه از ابزار تشویق و تنبیـه درون نظام آموزشی مـی‌تواند، نقش فوق‌العاده‌ای درون ایجاد انگیزه نـه تنـها درون دانش‌آموزان، بلکه درون مورد مربیـان و حتی اولیـاء درون جهت ایفای درست و کامل نقش و وظیفه خود درون محیط مدرسه و خانواده داشته باشد، بنابراین تشویق و تقدیر مـی‌تواند علاوه بر مصادیق موجود، موارد ذیل را نیز شامل شود.

    • ترغیب اولیـا به منظور حمایت و تقدیر مادی و یـه‌خصوص معنوی از مربیـان پرتلاش و دلسوز درون مدارس.
    • رتبه‌بندی معلمـین با مشارکت دانش‌آموزان و اولیـاء آنـها به منظور ایجاد انگیزه بیشتر با تأثیر درون حقوق آنـها.
    • تقدیر مدرسه از خانواده دانش‌آموزان ممتاز و منضبط درون حد یک لوح تقدیر یـا برگزاری یک مراسم ساده
    • تهیـه جوایز ویژه و برانگیزاننده مانند؛ کامپیوتر، دوربین و دوچرخه به منظور ایجاد انگیزه و تشویق دانش‌آموزان، به منظور یـادگیری بیشتر و بهتر با مشارکت اولیـاء بر اساس معدل، اخلاق، فعالیت‌های اجتماعی، فرهنگی و علمـی و … (امتیـاز دهی بـه دانش‌آموزان بر اساس مـیزان مشارکت، کیفیت نتایج و حاصل کار).
    • همانگونـه کـه اشاره شد، درون بسیـاری از موارد تشویق و قدردانی مـی‌تواند درون حد اهداء لوح تقدیر، نصب پارچه‌نوشته و امثال آن باشد. (در حال حاضر بسیـاری از ما درون حدی اسراف‌گونـه به منظور مراسم ترحیم، زیـارت و حتی عزل و نصب دیگران پارچه‌نوشته نصب مـی‌کنیم، درون حالی‌که حاضر نیستیم به منظور تشویق فرزندانمان از این ابزار استفاده بهینـه داشته باشیم)

    ر- سایر فعالیت‌ها:

    قطعاً اقدامات تربیتی و پرورشی فقط محدود بـه این روش‌ها نیست و باید از همـه توانمندی‌ها و ظرفیت‌ها، هرچند به‌ظاهر کوچک و جزئی نیز به منظور دستیـابی بـه این هدف بهره برد. برخی از اقدامات جانبی قابل اجرا درون این زمـینـه عبارتند از:

    • تشکیل تیم مشاوره و پاسخ بـه سؤالات و ابهامات علمـی و اجتماعی با کمک اولیـاء و مربیـان
    • دعوت از مسئولین به منظور معرفی مشاغل، گفتمان دوستانـه و تبادل نظر و پاسخگویی بـه سوالات
    • نصب عشـهدا، شخصیت‌ها و نخبگان فارغ‌التحصیل مدرسه درون سالن یـا راهروهای مدرسه
    • الزام شوراهای دانش‌آموزی بـه تهیـه برنامـه سالانـه یـا دراز مدت فردی با مشارکت و همراهی سایر دانش‌آموزان و اولیـاء
    • الزام دانش آموزان بـه تهیـه برنامـه روزانـه (زمانبندی از زمان بیداری که تا خواب) ترجیحاً بـه شکل رایـانـه‌ای و بررسی و امتیـاز دهی بر اساس معیـارهای مناسب با کمک اولیـاء و یـا دانش‌آموزان.
    • اگر قرار باشد، درون مدارس ما افرادی متخصص و در عین‌حال مؤمن و متوکل پرورش پیدا کنند، حتما از تمام ظرفیت‌های موجود و قابل دسترس، حتی حضور آنـها درون مساجد محله نیز بـه عنوان معیـاری به منظور امتیـازدهی بـه دانش‌آموزان استفاده شود.
    • اخذ گواهی مشاوره و سخنرانی و …. به منظور افراد واجد شرایط از آموزش و پرورش
    • فراخوان فارغ‌التحصیلان ۱۰ سال قبل مدرسه، از طریق اینترنت و ….. درون یک روز خاص درون هر سال و معرفی افراد موفق از بین آنـها

    باید این موضوع نیز به منظور اولیـاء محترم تشریح و تفهیم شود که؛ رشد یـا ضعف اخلاقی و درسی و تشویق یـا احیـاناً تنبیـه هر دانش‌آموز، آثار وضعی مستقیم بر سایر دانش‌آموزان هم دارد و متناسب با موضوع مـی‌تواند بـه شکل مثبت یـا منفی درون شکل گیری شخصیت دیگران هم نقش داشته باشد، بنابراین حتما جمعی بیندیشیم و به یـاد داشته باشیم، کـه تأثیر پشتیبانی و حمایت مادی و معنوی از مدرسه به منظور کمک همزمان بـه ارتقاء سطح علمـی، اخلاقی و فرهنگی فراگیر و همزمان دانش‌آموزان، بیش از تأثیر کار انفرادی بر روی فرزند خود ماست.

    مربیـان محترم نیز حتما توجه داشته باشند که؛ تلاش به منظور تربیت و پرورش درست و اصولی دانش‌آموزان و ترغیب آنـها بهب علم و دانش و یـا مواردی مانند؛ رعایت حقوق والدین و احترام بـه بزرگترها، به‌طور غیرمستقیم تأثیر وضعی بر کل کشور داشته و احترام مربیـان محترم درون جامعه و در بین دانش‌آموزان را نیز درون پی خواهد داشت و زیـان بی‌توجهی بـه این نکته‌ی مـهم، بیش از هری درون محیط مدرسه و حتی درون خارج از مدرسه و در محیط اجتماعی متوجه فرهنگیـان عزیز و به تبع آن نسل آینده کشور یعنی فرزندان همـه ما خواهد بود.

    توضیح مـهم: مخاطب گرامـی، لطفاً درون صورت تمایل، واژه «آموزش» را درون همـین سایت (ره توشـه  rahtooshe.com) جستجو و سایر مطالب و پیشنـهادات مرتبط با نظام آموزشی را نیز ملاحظه بفرمایید.

    احمدرضا هدایتی

    کارشناس ارشد مدیریت

    ۲۰/۷/۹۵

    : نقاشی درباره ی امر به معروف و نهی از منکر




    [چند راه‌کار اجرایی به منظور ارتقاء نقش تربیتی مدارس (مرتبط با ... نقاشی درباره ی امر به معروف و نهی از منکر]

    نویسنده و منبع: احمدرضا هدایتی | تاریخ انتشار: Fri, 20 Jul 2018 12:48:00 +0000



    کلوفکت

    : اختلالات دارویی و عوارض جانبی داروها

    گرچه دارو رکن اصلی درمان درون دنیـا هست و 75 درصد درمانـها از طریق آن صورت مـی‌گیرد، کلوفکت اما مصرف بی‌رویـه آن مـی‌تواند خطر جدی به منظور سلامت افراد باشد و عوارض آن درون برخی مواقع غیر قابل جبران است. کلوفکت فاصله دارو با سم فقط یک قدم هست و مصرف بی‌رویـه آن مـی‌تواند حتی مرگ مصرف کننده را بـه دنبال داشته باشد و این امر درون حال حاضر مورد بی‌توجهی اغلب مردم قرار گرفته است. کلوفکت مصرف بی‌رویـه دارو علاوه بر ضرر جسمـی بـه افراد، سالیـانـه مـیلیـاردها تومان بابت آن توسط دولت هزینـه مـی‌شود و این درون حالی هست که درصد بالایی از این داروها بدون دلیل پزشکی مصرف مـی‌شود و هیچ سودی به منظور فرد ندارد. داروها مـی‌توانند اثرات جانبی ناخواسته ایجاد کنند. برخلاف تصور عموم کـه اثرات جانبی دارو را فقط مختص مصرف خودسرانـه دارو مـی‌دانند حتما دانست کـه اثرات جانبی ناخواسته توسط همـه انواع داروها ایجاد مـی‌شوند؛ هم داروهایی کـه توسط پزشک نسخه شده‌اند و هم داروهایی کـه بدون نسخه تهیـه مـی‌کنید، مانند داروهای گیـاهی، ویتامـینـها و برخی محصولات کـه توسط نوتروپاتها داده مـی‌شود و یـا حتی داروهای طب مکمل و ... .

    بطور تخمـینی سالانـه، 80000 استرالیـایی بـه دلیل اثرات جانبی داروها بستری مـی‌شوند کـه در موارد شدید منجر بـه مرگ مـی‌شود. بنابراین اهمـیت توجه بـه این نکته کـه داروهای خود را هوشیـارانـه کنترل کنید، به منظور شما کاملا واضح است. درون مواقع لزوم و برای یـافتن اطلاعات بیشتر با پزشک خود یـا دکتر داروساز داروخانـه م کنید. داروهای تجویز شده توسط پزشک نیز ممکن هست اثرات ناخواسته داشته باشند.

    همـه داروها مـی‌توانند اثرات ناخواسته جانبی داشته باشند. به منظور مثال آنتی‌بیوتیکها مثل گروه سولفونامـیدها و خانواده پنی‌سیلینـها مـی‌توانند درون 50% افراد واکنشـهای حساسیتی ایجاد کنند. راشـهای پوستی، عارضه شایع پوستی است. این علائم ممکن هست جزئی از خود بیماری باشند یـا این کـه داروها عامل اصلی ایجاد کننده این واکنش باشند کـه تمایز این دو حالت بسیـار دشوار است. عوارض بیشتر درون اثر تداخل با داروهای دیگر از جمله داروهای مکمل کـه فرد ممکن هست مصرف کند، بـه وجود مـی‌آید. داروهای مکمل هم مـی‌توانند اثرات جانبی ایجاد کنند. حدود 60 مـیلیون نفر استرالیـایی حداقل یک بار درون سال از داروهای مکمل استفاده مـی‌کنند. بسیـاری از افراد بر این باورند کـه داروهای مکمل جایگزین، مثل درمانـهای گیـاهی عوارض کمتری دارند. چرا کـه از منابع طبیعی بـه دست مـی‌آیند. این موضوع همـیشـه درست نیست!!

    برخی گیـاهان مـی‌توانند درون بدن درست بـه همان مـیزان داروهای شیمـیایی قوی عمل کنند و اثرات ناخواسته جانبی هم بـه وجود مـی‌آورند. الکل هم مـی‌تواند باعث اثرات جانبی شود. مصرف الکل همراه با بعضی داروها مـی‌تواند عوارض ناخواسته و گاهی خطرناکی ایجاد کند. این اثرات شامل گیجی وخواب‌آلودگی مـی‌باشد. مصرف الکل همراه با مصرف آنتی‌هیستامـینـها یـا داروهای افسردگی یـا درون مورد افراد راننده بسیـار حائز اهمـیت است. زیرا با ایجاد خواب‌آلودگی و گیجی باعث بـه مخاطره انداختن جان راننده و مردم مـی‌شود.

    • گل مـینا: کلوفکت بیش از 20 مورد واکنش جانبی درون این مورد گزارش شده است. شامل: حمله آسم، کهیر، تورم، درد عضلات و نارحتیـهای معده‌ای- روده‌ای.
    • گل اشرفی: خانمـهای حامله حتما از مصرف این گیـاه اجتناب کنند. چرا کـه استفاده از این گیـاه موجب آغاز انقباضات رحمـی مـی‌شود. درون آزمایشات حیوانی استفاده از این گیـاه، موجب سقطهای خود بـه خودی شده است.
    • گیـاهان گرده مـینا: کـه شامل گل اشرفی، گل مـینا، گیـاه قاصدک، بابونـه مـی‌باشد. اثرات جانبی مانند حساسیت و تب یونجه دارند.

    داروهای مکمل مـی‌توانند با داروهای فارموکولوژیک تداخل پیدا کنند. بیست درصد درون استرالیـایی‌ها داروهای مکمل و فارمولوژیک را همزمان استفاده مـی‌کنند کـه این ریسک ایجاد عوارض جانبی را بالا مـی‌برد. چرا کـه مواد فعال موجود درون این داروها مـی‌توانند عوارض بسیـار زیـادی ایجاد کنند. مثالهای شناخته شده این نوع تداخلات دارویی شامل:
    • گل مـینا، بابونـه، کتگرک کوهی، مـی‌توانند روی آنزیمـهای کبدی تاثیر گذاشته و اثرات داروهای فارموکولوژیک را کاهش دهند یـا مـیزان عوارض جانبی را افزایش مـی‌دهند.
    • گل اشرفی و بابونـه مـی‌توانند مـیزان خونریزی را درون افرادی کـه داروهای ضد انعقاد مثل وارفارین مصرف مـی‌کنند، افزایش دهند.
    • علف چای بـه عنوان عامل محرک خونریزی، درون خانمـهایی کـه از قرصهای ضد بارداری خوراکی (ocp) استفاده مـی‌کنند، شناخته شده است.

    • یک یـادداشت درون مورد آنچه فکر مـی‌کنید جزء عوارض جانبی است، بنویسید.
    • فورا بـه پزشکتان مراجعه کنید.
    • اگر علائم شما بـه عنوان عارضه جانبی تشخیص داده شد، پزشک شما علاوه بر دستور قطع مصرف آن دارو، بـه شما درون مورد عدم مصرف این دارو درون آینده نیز هشدار خواهد داد.
    • داروی متفاوتی حتما برای شما تجویز شود.
    • درمان حساسیت‌زدایی ممکن هست در مواردی کـه هیچ داروی دیگری قابل جایگزینی نباشد، سودمند باشد.

    توصیـه‌هایی درون مورد کاهش خطر عوارض جانبی

    • همـه داروها را دقیقا مطابق نسخه دستور دارویی مصرف کنید. عوارض جانبی مـی‌توانند بـه دلیل استفاده ناصحیح از دارو بـه وجود آیند.
    • داروی تجویز شده به منظور تشخیص دیگری را مصرف نکنید.
    • اکثر داروهای تجویز شده یک بروشور درون مورد اطلاعات لازم دارند کـه تحت عنوان اطلاعات دارویی به منظور مصرف کننده موجود است. این بروشور شامل جزئیـات اطلاعاتی بـه زبان ساده از جمله نحوه مصرف، عوارض جانبی و موارد احتیـاط هست که به منظور شما مفید مـی‌باشد.

    • از درمان خودسرانـه بیماری خود توسط داروهای بدون نسخه اجتناب کنید. به منظور تشخیص بیماری و درمان، بـه پزشک مراجعه کنید یـا حداقل از دکتر داروساز راهنمایی بخواهید.
    • در مورد همـه داروهایی کـه همزمان مصرف مـی‌کنید، مانند داروهای تجویز شده قبلی یـا داروهایی کـه خودتان استفاده مـی‌کنید وهمچنین داروهای مکمل بـه پزشک خود اطلاع دهید.

    • شما ممکن هست بخواهید بازنگری سالانـه همـه داروهایی کـه مصرف مـی‌کنید داشته باشید. به منظور سالمندان، بازنگریـهای فراوان لازم هست چرا کـه هنگامـی کـه سن بالا مـی‌رود، بیشتر مستعد ابتلا بـه اثرات جانبی داروها هستند.
    • داروها را درون صورت پایـان دوره انقضاء دور بریزید.

    • دکتر داروساز مـی‌تواند درون مورد اثرات جانبی و تداخلات دارویی شما را راهنمایی کند.
    • شما ممکن هست برای مصرف مقادیر مختلف دارو همزمان دچار اشتباه شوید. درون مورد وسایل کمکی به منظور مصرف صحیح دارو وسایلی کـه در داروخانـه موجود است، با دکتر داروساز م کنید. این کار بـه شما کمک مـی کند مصرف قرصهایتان را منظم کنید.

    • برخی شرایط زندگی ممکن هست با بهتر شرایط زندگی مثل تعدیل رژیم غذایی و ورزش معمولی کنترل شود. درون مورد این شرایط و این کـه آیـا بهبود این عوامل باعث کاهش نیـاز بـه دارو مـی‌شوند یـا خیر از پزشک خود سوال کنید.
    • عوارض ناخواسته یـا جانبی مـی‌توانند درون مورد همـه داروها ایجاد شوند، اعم از داروهای تجویز شده توسط پزشک یـا داروهایی کـه بدون نسخه تهیـه مـی‌شوند، داروهای گیـاهی، ویتامـینـها و داروهای مکمل.
    • مصرف داروهای مکمل و فارماکولوژیک همزمان شانس ایجاد عوارض جانبی را بالا مـی‌برد. چرا کـه مواد فعال این داروها مـی‌توانند عوارض پرسر و صدایی ایجاد کنند.
    • در مورد انواع داروهایی کـه مصرف مـی‌کنید شامل داروهای از قبل تجویز شده، داروهایی کـه خودتان مصرف مـی‌کنید و داروهای مکمل بـه پزشک خود اطلاع دهید. شما ممکن هست نیـازمند بازنگری سالانـه داروهایی کـه مصرف مـی‌کنید، باشید.




    [: اختلالات دارویی و عوارض جانبی داروها کلوفکت]

    نویسنده و منبع: احمدرضا هدایتی | تاریخ انتشار: Sat, 30 Jun 2018 19:31:00 +0000



    آموزش بيهوش کردن

    مواد بیـهوش کننده - daneshnameh.roshd.ir

    مواد بیـهوش کننده داروهائی هستند کـه سبب ایجاد بی‌دردی، آموزش بيهوش کردن از بین رفتن هوشیـاری، شل شدن عضلات و فعالیت رفلکسی شده و این عمل را با تضعیف سیستم اعصاب مرکزی بـه طور غیر انتخابی و برگشت پذیر انجام مـی‌دهند.
    واژه بیـهوشی "anesthesia" توسط اولیوروندل هلمز تکوین یـافت کـه آن را به منظور اولین بار درون بیست ویکم نوامبر 1842 درون نامـه‌ای کـه برای ویلیـام مورتون نوشته بود بـه کار برد. آموزش بيهوش کردن این کلمـه دارای ریشـه یونانی بوده و معنی "فقدان ادراک" یـا "عدم حساسیت" مـی‌باشد.
    مردم عهد باستان به منظور ایجاد بیـهوشی از عوامل مخدر از منابع مختلف نظیر الکالوئیدهای خشخاش یـا بلادون و یـا روشـهای فیزیکی مثل خفه با فشار و ضربه مغزی استفاده مـی‌نمودند. آموزش بيهوش کردن عوامل بیـهوش کننده جدید از قرن نوزدهم معرفی شدند. نیتروزاکساید کـه برای اولین بار درون سال 1776 توسط پریستلی تهیـه شد، درون سال 1779 توسط هامفری دیوی به منظور اعمال جراحی بـه کار رفت و در سال 1844 توسط هوراس ولز درون دندانپزشکی بـه کار گرفته شد. درون قرن اخیر، خواص بیـهوش کنندگی بعضی از ترکیبات شناخته شده کشف شد و چند عامل بیـهوش کننده جدیدی نیز به منظور اولین بار ساخته شد. از مـیان ترکیبات شناخته شده مـی‌توان بـه سیکلوپروپان، تری کلرواتیلن، تری کلرواتیلن و وینیل اتر اشاره نمود. عوامل جدید نیز شامل هیدروکربنـهای هالوژنـه باربیتوراتها، بنزودیـازپین‌ها و سایر انواع داروها مـی‌باشند.
    بیـهوش کننده‌های عمومـی بـه دو دسته بیـهوش کننده‌های استنشاقی و داخل وریدی تقسیم مـی‌شوند معمولا این داروها را همراه با داروهای الحاقی تجویز مـی کنند.

    بیـهوش کننده های استنشاقی

    این ترکیبات بیـهوش کننده‌های فرار نیز نامـیده مـی‌شوند، بیـهوش کننده های استنشاقی ممکن هست گاز یـا مایعات فرار باشند. برخی از آنـها مخلوط های قابل انفجاری با هوا و سایر گازها تشکیل مـی‌دهند. این مواد بـه شدت درون قدرت، سلامت و توانائی درون گستره ایجاد بی‌دردی و شل کنندگی عضلانی متفاوتند. عمق بیـهوشی ایجاد شده بـه سرعت مـی‌تواند با تغییر غلظت استنشاقی تغییر نماید و به علت حذف سریع آنـها، ضعف تنفسی بعد از جراحی وجود ندارد.

    گازهای بیـهوش کننده اصلی عبارتند از: آموزش بيهوش کردن سیکلوپروپان، اتیلن و نیتروزاکساید.

    مایعات فرار با توجه بـه ساختمان شیمـیایی عبارتند از:

    • اترها: آلی فلوران‌، انفلوران (اتران)، اتر، فلورکسن، ایزوفلوران (فوران)، متوکسی‌فلوران (پنتران)، رفلوران، سوفلوران، تیومتوکسی فلوران وینیل اتر (وینتین).

    • هیدروکربنـهای هالوژنـه: کلروفروم، کرایوفلوران، دی‌اکسی‌کلران، اتیل کلراید، هالوپروپان، هالوتان (فلوئوتان) نورفلوران، تفلوران، تری‌برومواتانل و تری کلرواتیلن.

    در بیـهوش کننده‌های استنشاقی اکسیژن بـه عنوان رقیق کننده بـه کار مـی‌رود.

    عوارض ناخواسته بیـهوش کننده‌های استنشاقی

    بیـهوش کننده های استنشاقی مـی‌توانند سبب ایجاد عوارض ناخواسته زیر شوند:
    هذیـان، استفراغ، افزایش سرعت تپش قلب (با بعضی از آنـها ایجاد شده و توسط هالوتان ایجاد نمـی‌شود)، اختلال درون ضربان قلب (آریتمـی)، ضعف تنفسی، کاهش برگشت پذیر ادرار، ازدیـاد بدخیم درجه حرارت بدن (در بیمارانی کـه به طور ژنتیک حساسند) و سایر عوارض.

    بیـهوش کننده‌های داخل وریدی

    بیـهوش کننده های داخل وریدی جامدات غیری قابل انفجاری مـی باشند. این ترکیبات سبب از بین رفتن سریع هوشیـاری مـی‌شوند اما بیـهوشی و شلی عضلانی ایجاد شده کافی نیست. بـه همـین دلیل این ترکیبات بندرت بـه تنـهایی مصرف مـی‌شوند مگر درون عملیـات جراحی کوچک و کوتاه. همگی این ترکیبات به منظور بیـهوشی اساسی یعنی رسیدن بـه درجه‌ای از عدم هوشیـاری پیش از تجویز داروهای بیـهوش کننده بـه کار مـی‌روند.

    بیـهوش کننده های داخل وریدی را مـی‌توان بـه گروههای زیر تقسیم نمود:

    • باربیتورات‌ها: متوهگزتیـال سدیم (برویتال سدیم)، تیـال باربیتال، تیـامـیلال سدیم (سوربیتال، تیبوناباربیتال و تیوپنتال سدیم (نپتوتال).

    • بنزودیـازپین‌ها: دیـازپام (والیوم)، فلونیترازپام (روهیپنول) و مـیدازولام هیدروکلراید (ورسد).

    • استروئیدها: استات آلفادولون، آلفاالون و مـیناکسولون (سمـی تر از آن هست که مصرف شود)

    • مشتقات سیکلوهگزانون: هیدروکلراید کتانینی (کتا جکت وکتالاز)

    • عوامل متفرقه: آلفن تانیل، اتومـیدات (آمـیدات، هیپنومـیدات)، اتوکسادرون، پروپایندید، پرویوفول واکسی بات سدیم

    عوارض ناخواسته بیـهوش کننده های وریدی

    عوارض ناخواسته‌ای کـه توسط این ترکیبات ایجاد مـی‌شود شامل ضعف تنفسی، تپش نامنظم قلب، سرفه، اسپاسم برونش، اسپاسم حنجره، کاهش فشار خون، حرکات عضلات غیر ارادی و تهوع و استفراغ بعد از جراحی مـی‌باشد. نظریـان متعددی به منظور بیـان نحوه عملکرد مواد بیـهوش کننده ارائه شده هست چرا کـه عملکرد آنـها را نمـی‌توان با یک نظریـه واحد توضیح داد. نظریـات موجود را مـی‌توان بـه نظریـات فیزیکی و نظریـات بیوشیمـیایی طبقه بندی نمود.

    نظریـات فیزیکی عمدتا بر اساس دو خاصیت فیزیکوشیمـیایی مولکول ماده بیـهوش کننده یعنی قابلیت قطبی شدن و حجم مولکول بنا نـهاده شده است.
    نظریـات بیوشیمـیایی بر پایـه آثاری هست که بیـهوش کننده‌ها درون سیستم های بیوشیمـیایی ایجاد مـی‌نمایند. ولیکن، هیچ یک از این نظریـات با شواهد تجربی بدون شبهه حمایت نشده است.
    چند تن از محققین پیشنـهاد کرده‌اند کـه اثر اصلی کـه توسط بیـهوش کننده‌های عمومـی ایجاد مـی‌شود از تداخلات فیزیک مانند تداخلاتی کـه سبب تغییرات هم‌آرائی درون ماکرومولکولها مـی‌گردد ناشی مـی‌شود و نقش دوم را تغییرات بیوشیمـیایی داراست.





    [مواد بیـهوش کننده - daneshnameh.roshd.ir آموزش بيهوش کردن]

    نویسنده و منبع: احمدرضا هدایتی | تاریخ انتشار: Sat, 21 Jul 2018 06:06:00 +0000



    تمامی مطالب این سایت به صورت اتوماتیک توسط موتورهای جستجو و یا جستجو مستقیم بازدیدکنندگان جمع آوری شده است
    هیچ مطلبی توسط این سایت مورد تایید نیست.
    در صورت وجود مطلب غیرمجاز، جهت حذف به ایمیل زیر پیام ارسال نمایید
    i.video.ir@gmail.com